نتایح جستجو

  1. nazanin jamshidi

    معماری با مصالحی از جنس دل

    سکوت کن نازنین سکوت کن فریادت را چنین جماعت ناباور جز به سکوت بر نخواهند تافت آغوشت را فروگیر مهربان بازوانت را فروگیر نوازشی نکرده دستانت را قطع می*کنند تا نوازشی نکنی
  2. nazanin jamshidi

    نامه عاشقانه من

    نگارم آغوشت تشبیه تن من بود وچشمانت عاشقانه های مرا داشت انگار مرا بر بوم سرنوشتت به تصویر کشیده بودی انگار تو را سالها درخود زیسته بودم... نازنین فاطمه جمشیدی
  3. nazanin jamshidi

    نامه عاشقانه من

    من پاک و بی آلایشم و کتیبه قلبم محدود به چند حرف ساده است تا باآن‌ها بتوانم راوی این حقیقت محض باشم . . . . . . " بی تو می میرم" همین! نازنین فاطمه جمشیدی
  4. nazanin jamshidi

    نامه عاشقانه من

    دختري شدم از جنس پاییز... بی احساس مثل فصل برگ ریز.. چشمان بارانی ام, یادگاری از حسرت داشتن توست... و پیکر آفت زده ام سوغات جدایی توست... دلم هزاران تکه شده و هر تکه اش در انتظار وصل توست... نازنین فاطمه جمشیدی
  5. nazanin jamshidi

    نامه عاشقانه من

    نگارم! برگ هاي آفت زده زرد، دست در دست باد می خوانند و می رقصند... برگهاي فرسوده قهوه اي، طاق نصرتی را می سازند... برگهاي نیمه جان سرخ, فرش قرمزي را می گسترانند... باران موهایم را, با مروارید هاي ریز و درشت شیشه اي اش تزیین می کند... نسیم به صورتم بوسه می زند.. و خش خش بی امان پاییز...
  6. nazanin jamshidi

    نامه عاشقانه من

    همسفرم در آغوش تو حس امنیتی است که تا امروز تجربه نکرده بودم... رندگی جاودانه ای است که هنوز هم باورم نمی شود در آن سکنی گزیدم و احساس آرامشی است که شاید لایق آن بودم... اما نه! تو با غرور خاص خود...تو با شکوه عشق خود...با مهربانی بی کران خود ....به من عمری دوباره بخشیدی... تو...
  7. nazanin jamshidi

    نامه عاشقانه من

    نگارم... مرا از خنده هایت دور نریز... به شعله های هم آغوشی ام نفس بده... پیراهنی از یاس بر تنم کن... تاجی از خورشید بر سرم بذار... و تختی از نور مهیا کن... به نسیم بگو پرده ها را بکشد... باید به بهشت برویم... ماه در باغش برایمان جشن گرفته... صدای کل زدن فرشتگان را می شنوی؟...
  8. nazanin jamshidi

    معماری با مصالحی از جنس دل

    باز هم در میان اندیشه هاي ابریشمی ام تو را می خوانم واز تو می نویسم... آنچنان مرا شیفته خود کرده اي که دیگر حتی نمی توانم به کسی نگاه کنم... چه برسد به عشق ودلدادگی! با اینکه در کنارم نیستی اما از من به من نزدیکتري... با هر نفس عطر احساست را با تمامی وجود می بلعم... با خاطراتت زندگی می...
  9. nazanin jamshidi

    نامه عاشقانه من

    باز هم در میان اندیشه هاي ابریشمی ام تو را می خوانم واز تو می نویسم... آنچنان مرا شیفته خود کرده اي که دیگر حتی نمی توانم به کسی نگاه کنم... چه برسد به عشق ودلدادگی! با اینکه در کنارم نیستی اما از من به من نزدیکتري... با هر نفس عطر احساست را با تمامی وجود می بلعم... با خاطراتت زندگی می...
  10. nazanin jamshidi

    نامه عاشقانه من

    خیلی وقته تک و تنهام توی باغی از ترانه منتظر واسه یه خوبی، یه رفیق بی بهانه توی دنیای پر از گل واسه عالمی غریبم میون اینهمه خوبی این منم که بی نصیبم روزگاری زیر بارون، روزگاری بی قرارم جز یه لحظه مهربونی دیگه خواسته ای ندارم تو کنار من بشینی، دل خستمو ببینی بیای از تو باغ قصم یه شکوفه ای...
  11. nazanin jamshidi

    نامه عاشقانه من

    قربون مست نگاهت قربون چشمای ماهت قربون گرمی دستات صدای آروم پاهات چرا بارونو ندیدی رفتن جونو ندیدی خستگیهامو ندیدی چرا اشکامو ندیدی مگه این دنیا چقدر بود بدیهاش چندتا سحر بود تو که تنهام نمیذاشتی توی غمهام نمیذاشتی گفتی با دو تا ستاره میشه آسمون بباره منم و گریه ی بارون غربت خیس خیابون...
  12. nazanin jamshidi

    نامه عاشقانه من

    تورا گم کرده ام در فراسوی غریبی و بی کسی ام... تو کجایی که خاطرات شیرینت یک لحظه هم مرا رها نمی کند... و با هر نفس یادت را برای قلب شکسته اما منتظرم تداعی می کند... و به من نوید روز های طلایی روزگار دلدادگی مان را می دهد... آری هم قسمم...تورا گم کرده ام در میان تار و پود وجودم و در میان...
  13. nazanin jamshidi

    نامه عاشقانه من

    شب مامن لحظات ناب عاشقان است... در پرچین خیالم تورا میهمان جشن باشکوه تنهاییمان می کنم... می خواهم برایت کیکی از محبت بیاورم ... و شمع های احساسم را با شعله های کوچکی از ماه روشن کنم... می خواهم برایت استکانی لبریز از بوسه بریزم تا هرم نفسهایم, وجود پر مهرت را گرم کند و سردی فراق...
  14. nazanin jamshidi

    معماری با مصالحی از جنس دل

    تگارم کبوترقلبِ ســــــــاده‌ام سکوتم را... آوای درونم را می ستاید... سکوت من میعادگاه اندیشه های توست مستمر و پرهیاهو... مملو از قاصدک های عشق... ترنم دلنواز باران... اعجازی شور انگیز از خود آسمان... سپهر به سپهر در پی ات می آیم... رهایت نمی کنم... داشتنت آرزوست... لیاقت می...
  15. nazanin jamshidi

    نامه عاشقانه من

    نامه ای به یگانه هستی(با تشکر از از مازیار فلاحی عزیز که احساس مرا با بیانی شیوا سرودند)... نامه ای به یگانه هستی(با تشکر از از مازیار فلاحی عزیز که احساس مرا با بیانی شیوا سرودند)... نگاهم رو به سمت تو شبم آیینه ی ماهه دارم نزدیکتر میشم یه کم تا آسمون راهه به دستای نیاز من نگاهی کن...
  16. nazanin jamshidi

    نامه عاشقانه من

    آرام باش نگارم... آرام باش همه هستی من! من همینجا هستم... درست در کنار تو... کافی است دستت را به سویم بگیری... کافیست اسمم را صدا کنی... همچون کبوتری در قفس به سوی آزادی پر می گشایم! مگر می شود جلد تو نباشم... همه آرزوی من ... همه رندگی من... در نفس های تو خلاصه می شود...
  17. nazanin jamshidi

    نامه عاشقانه من

    نگارم! چشمانم هنوز بی قرار توست... و من تنها تر از قبل,اشک را در دیده گانم...آه را در قفس سینه ام...حبس کرده ام و به تو می اندیشم تورا در خواب و رویا می بینم... تو آنقدر به من نزدیکی که گاهی فراموش می کنم فرسنگ ها از من فاصله داري! پس با چشمانی پر از شبنم بر روي غبار جاده ها می نویسم...
  18. nazanin jamshidi

    معماری با مصالحی از جنس دل

    نگارم! چشمانم هنوز بی قرار توست... و من تنها تر از قبل,اشک را در دیده گانم...آه را در قفس سینه ام...حبس کرده ام و به تو می اندیشم تورا در خواب و رویا می بینم... تو آنقدر به من نزدیکی که گاهی فراموش می کنم فرسنگ ها از من فاصله داري! پس با چشمانی پر از شبنم بر روي غبار جاده ها می نویسم...
  19. nazanin jamshidi

    فدات بشم مرجانم

    فدات بشم مرجانم
بالا