نتایح جستجو

  1. *زهره*

    کوچه های تنهایی

    ديدگان تو در قاب اندوه سرد و خاموش خفته بودند زودتر از تو ناگفته ها را با زبان نگه گفته بودم از من و هرچه در من نهان بود ميرميدي ميرهيدي يادم آمد که روزي در اين راه ناشکيبا مرا در پي خويش ميکشيدي ميکشيدي آخرين بار آخرين بار آخرين...
  2. *زهره*

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    اين شعر را براي تو ميگويم در يک غروب تنهء تابستان در نيمه هاي اين ره شوم آغاز در کهنه گور اين غم بي پايان اين آخرين ترانه لالائيست در پاي گاهوارهء خواب تو باشد که بانگ وحشي اين فرياد پيچد در آسمان شباب تو بگذار سايهء من سرگردان...
  3. *زهره*

    فراق یار

    ديده ام سوي ديار تو و در کف تو از تو ديگر نه پيامي نه نشاني نه به ره پرتو مهتاب اميدي نه به دل سايه اي از راز نهاني دشت تف کرده و بر خويش نديده نم نم بوسه ء باران بهاران جاده اي گم شده در دامن ظلمت خالي از ضربهء پاهاي سواران تو به کس مهر نبندي ، مگر...
  4. *زهره*

    كوي دوست

    ما تکيه داده نرم به بازوي يکدگر در روحمان طراوت مهتاب عشق بود سرهايمان چو شاخهء سنگين ز بار و برگ خامش ، بر آستانه محراب عشق بود من همچو موج ابر سپيدي کنار تو بر گيسويم نشسته گل مريم سپيد هر لحظه ميچکيد ز مژگان نازکم بر برگ دستهاي تو شبنم سپيد...
  5. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    ندانم نوحه‌ی قمری بطرف جویباران چیست مگر او نیز همچون من غمی دارد شبانروزی
  6. *زهره*

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    به آفتاب سلامي دوباره خواهم داد به جويبار که در من جاري بود به ابرها که فکرهاي طويلم بودند به رشد دردناک سپيدارهاي باغ که با من از فصل هاي خشک گذر ميکردند به دسته هاي کلاغان که عطر مزرعه هاي شبانه را براي من به هديه ميآورند به مادرم که در آينه زندگي ميکرد و شکل پيري من...
  7. *زهره*

    كوي دوست

    من از تو ميمردم اما تو زندگاني من بودي تو با من ميرفتي تو در من ميخواندي وقتي که من خيابانها را بي هيچ مقصدي ميپيمودم تو با من ميرفتي تو در من ميخواندي تو از ميان نارون ها ، گنجشک هاي عاشق را به صبح پنجره دعوت ميکردي وقتي که شب مکرر ميشد وقتي که شب تمام...
  8. *زهره*

    رباعی و دو بیتی

    خود ماه بود چنین منور که تویی یا مهر بود چنین سمنبر که تویی گفتی که برو نکوتری گیر از من الله الله ازین نکوتر که تویی
  9. *زهره*

    غزل و قصیده

    با چنان شیوه و شیرینی و دلبندی و شنگی نتوان دل به تو دادن، که به جوری و به جنگی آهوی چشم تو، ای ترک کمربند کمانکش دل شیران بیابان برباید ز پلنگی چون سبکدل نشوم در کف چنگ تو؟ که روزی در نیاری ز جفا با من بیدل سرسنگی هر دمت رای کسی باشد و اندیشه‌ی جایی من ندانم که تو خود بر...
  10. *زهره*

    شعر نو

    آن کلاغي که پريد از فراز سر ما و فرو رفت در انديشهء آشفتهء ابري ولگرد و صدايش همچون نيزهء کوتاهي . پهناي افق را پيمود خبر ما را با خود خواهد برد به شهر همه ميدانند همه ميدانند که من و تو از آن روزنهء سرد عبوس باغ را ديديم و از آن شاخهء بازيگر دور از دست سيب را...
  11. *زهره*

    فراق یار

    آنگاه خورشيد سرد شد و برکت از زمين ها رفت سبزه ها به صحراها خشکيدند و ماهيان به درياها خشکيدند و خاک مردگانش را زان پس به خود نپذيرفت شب در تمام پنجره هاي پريده رنگ مانند يک تصور مشکوک پيوسته در تراکم و طغيان بود و راهها ادامهء خود را در تيرگي رها کردند...
  12. *زهره*

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    معشوق من با آن تن برهنهء بي شرم بر ساقهاي نيرومندش چون مرگ ايستاد خط هاي بيقرار مورب اندامهاي عاصي او را در طرح استوارش دنبال ميکند معشوق من گوئي ز نسل هاي فراموش گشته است گوئي که تاتاري در انتهاي چشمانش پيوسته در کمين واريست گوئي که بربري در برق پر طراوت...
  13. *زهره*

    کوچه های تنهایی

    هرگز آرزو نکرده ام يک ستاره در سراب آسمان شوم يا چو روح برگزيدگان همنشين خامش فرشتگان شوم هرگز از زمين جدا نبود ه ام با ستاره آشنا نبوده ام روي خاک ايستاده ام با تنم که مثل ساقهء گياه باد و آفتاب و آب را مي مکد که زندگي کند بارور ز ميل بارور ز درد روي خاک ايستاده ام...
  14. *زهره*

    عید شما مبارک دوست عزیز [IMG]

    عید شما مبارک دوست عزیز [IMG]
  15. *زهره*

    یامین جان عیدت مبارک [IMG]

    یامین جان عیدت مبارک [IMG]
  16. *زهره*

    عید شما مبارک [IMG]

    عید شما مبارک [IMG]
  17. *زهره*

    عیدت مبارک مهندس [IMG]

    عیدت مبارک مهندس [IMG]
  18. *زهره*

    عیدت مبارک [IMG]

    عیدت مبارک [IMG]
  19. *زهره*

    عیدتون مبارک [IMG]

    عیدتون مبارک [IMG]
  20. *زهره*

    عید شما مبارک [IMG]

    عید شما مبارک [IMG]
بالا