نتایح جستجو

  1. eksir

    داستان هاي كوتاه

    شاگرد معمار، جوانی بسیار باهوش اما عجول بود گاهی تا گوشی برای شنیدن می یافت شروع می کرد تعریف نمودن از توانایی های خویش در معماری و در نهایت می نالید از این که کسی قدر او را نمی داند و حقوقش پایین است. روزی برای سلمانی به راه افتاد دید سلمانی مشغول است و کسی را موی کوتاه می کند . فرصت را مناسب...
  2. eksir

    داستان هاي كوتاه

    نابينا به ماه گفت : دوستت دارم . ماه گفت : چه طوري ؟ تو که نمي بيني . نابينا گفت : چون نمي بينمت دوستت دارم . ماه گفت : چرا ؟ نابينا گفت : اگر مي ديدمت عاشق زيباييت مي شدم ولي حالا که نمي بينمت عاشق خودت هستم.
  3. eksir

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    خشاخش برگهای زرد صدای پاییز بود و آغاز بستن پنجره ها کوچه تنها می شد با سوتهای بی وقت عشق و تدارکی ازلی در کار بود تا حادثه ی عشق در برخوردی ساده میان بادهای گیج پاییزی چشمان ما را تر کند
  4. eksir

    شعر نو

    حالا اگر حدودِ حرمت تو را پایی دراز داشته ام پیشانی بلند عاطفه ات را می بوسم که در من جز عشق گناهی گمان نخواهی برد که اینهمه را، تنها و تنها از بلوغ بغضهای تو وُ از بارش باران بـَلد شده ام.
  5. eksir

    تک بیتی های ناب وپرمعنا

    دو نصیحت کنمت بشنو و صد گنج ببر از در عیش درآ و به ره عیب مپوی
  6. eksir

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    پیر ماه و سال هستم پیر یار بی وفا ، نه عمر می رود به تلخی پیر می شوم ،‌ چرا نه ؟ پیر می شوی ؟ چه بهتر زود می رسی به مقصد غیر از این به ماحصل هیچ بیش ازین به ماجرا ، نه هان ،‌ چگونه مقصد است این ؟ مرگ ؟ پس تولدم چیست ؟ آمدیم تا بمیریم ؟ این حماقت است ، یا نه ؟ زاد و مرگ ما دو...
  7. eksir

    غزل و قصیده

    هر چه می خندیم برخی چهره درهم می کشند خنده را هم با مداد دودی غم می کشند سرخوشان از بیم غم دنبال شادی می دوند لولیان از فرط شادی نشئه غم می کشند تاجران در بیت شان آروغ شرعی می زنند شاعران در شعرشان آه دمادم می کشند پشت این بازار ناموزون ترازودارها عقل را کم می خرند و عشق را کم می کشند آخرت...
  8. eksir

    رباعی و دو بیتی

    غازی ز پی شهادت اندر تک و پوست وان را که غم تو کشت فاضلتر ازوست فردای قیامت این بدان کی ماند کان کشتهٔ دشمنست و آن کشتهٔ دوست؟
  9. eksir

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    بس بگشتم که بپرسم سبب درد فراق مفتی عقل در این مساله لایعقل بود
  10. eksir

    کارگاه نقاشی

    نقاشی های بسیار زیبا از الکسی آنتونف نقاشی های بسیار زیبا از الکسی آنتونف آلکسی آنتونف نقاش نامدار روس که در سال1957 در روسیه بدنیا آمده و از سال 1990 در آمریکا زندگی می کند . نقاشیهای رنگ روغن این نقاش دارای جذابیت فوق العاده ای می باشد .
  11. eksir

    موقع جويدن آدامس مراقب باشيد نتركيد ..بخوانيد

    انفجار آدامس در دهان یک دانشجوی اوکراینی منجر به ترکیدگی آرواره و مرگ وی شد. یک دانشجوی بیست و پنج ساله شیمی در اوکراین که پلیس نام وی را فاش نکرد مشغول کار در منزل والدینش بود که ناگهان بستگانش با شنیدن صدای انفجاری به اتاق وی شتافتند و دیدند که وی کشته شده و نیمه پایین صورتش بر اثر انفجار...
  12. eksir

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    آنچنان بی خبرم ساخت نگاه ساقی که نه از می خبرم هست و نه از مینایی
  13. eksir

    حق نگه دارت

    حق نگه دارت
  14. eksir

    عصر به خير و شادي [IMG]

    عصر به خير و شادي [IMG]
  15. eksir

    [IMG] و، نيز براي شما

    [IMG] و، نيز براي شما
  16. eksir

    در نظر بازي ما بي خبران حيرانند من چنينم كه نمودم دگر ايشان دانند...... جناب حافظ مي فرمايند...

    در نظر بازي ما بي خبران حيرانند من چنينم كه نمودم دگر ايشان دانند...... جناب حافظ مي فرمايند [IMG]
  17. eksir

    مشاعرۀ سنّتی

    در این باغ از خدا خواهد دگر پیرانه سر حافظ نشیند بر لب جویی و سروی در کنار آرد
  18. eksir

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    نقد صوفی نه همه صافی بی‌غش باشد ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد صوفی ما که ز ورد سحری مست شدی شامگاهش نگران باش که سرخوش باشد
  19. eksir

    [IMG]

    [IMG]
  20. eksir

    [IMG]

    [IMG]
بالا