نتایح جستجو

کاش در دهکده عشق فراوانی بود توی بازار صداقت کمی ارزانی بود کاش اگر گاه کمی لطف به هم می کردیم مختصر بود ولی ساده و پنهانی بود کاش به حرمت دلهای مسافر هرشب...

همتم بدرقه راه کن ای طائر قدس که دراز است ره مقصد و من نوسفرم

رسول اكرم " ص " وارد مسجد مدينه شد ، چشمش به دو اجتماع افتاد كه از دو دسته تشكيل شده بود ، و هر دسته‏ای حلقه‏ای تشكيل داده سر گرم كاری بودند : يك دسته مشغول عبادت و ذكر و دسته ديگر به‏ تعليم و تعلم و ياد دادن و ياد گرفتن سرگرم بودند ، هر دو دسته را از نظر گذرانيد و از ديدن آنها مسرور و خرسند شد...

به شيطان گفتم: «لعنت بر شيطان»! لبخند زد. پرسيدم: «چرا مي خندي؟» پاسخ داد: «از حماقت تو خنده ام مي گيرد» پرسيدم: «مگر چه كرده ام؟» گفت: «مرا لعنت مي كني در حالي كه هيچ بدي در حق تو نكرده ام» با تعجب پرسيدم: «پس چرا زمين مي خورم؟!» جواب داد: «نفس تو مانند اسبي است كه آن را رام نكرده اي. نفس...

روزي «چارلز شواب» از ميليونرهاي معروف تاريخ امريکا ، با سه کارگر خود هنگام اجراي وظيفه سيگار مي کشيدند برخورد مي کند، کاري که برخلاف مقررات شرکت بود. او مي توانست آنها را توبيخ کند و بگويد:« شما که مي دانيد طبق مقررات نبايد سيگار بکشيد.» اما شواب مي دانست چنين کلماتي فقط کارگران را تحقير مي کند...

خیزم بروم چو صبر نامحتملست جان در قدمش کنم که آرام دلست و اقرار کنم برابر دشمن و دوست کانکس که مرا بکشت از من بحلست

چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد چه نکوتر آنکه مرغ‍‍ــی ز قفـس پریده باشد پـر و بـال ما بریدند و در قفـس گشـودند چه رها چه بسته مرغی که پرش بریده باشد من از آن یکی گـزیدم که بجـز یکـی ندیدم که میان جمله خوبان به صفت گزیده باشد عجب از حبیـبم آید که ملول می نماید نکند که از رقیبان...

بر هوشمند سلسله نهاد دست عشق خواهی که زلف یار کشی ترک هوش کن

نقل است که درويشی درآن ميان از او( حلاج ) پرسيد که عشق چيست ؟ گفت : امروز بينی و فردا بينی و پس فردا بينی ؛ آن روزش بکشتند و ديگر روزش بسوختند و سوم روزش به باد بردادند ؛ يعنی عشق اين است .

از همراهيتون در مشاعره بسيار مشعوف شدم تا روزي دگر بدرود با سپاس....................سياوش بهار

[IMG]

آه ، ای ناشناس ناهمرنگ بازگو ، خفته در نگاه تو چیست ؟ چیست این اشتیاق سرکش و گنگ در پس دیده ی سیاه تو چیست ؟ چیست این ؟ شعله یی ست گرمی بخش چیست این ؟ آتشی ست جان افروز چیست این ، اختری ست عالمتاب چیست این ؟‌ اخگری ست محنت سوز بر لبان درشت وحشی ی تو گرچه نقشی ز خنده پیدا نیست لیک در...

بال پروانه اگر پاس ادب را مي‌داشت شمع پيراهن فانوس چرا مي ‌پوشيد

دمی با دوست در خلوت، به از صد سال در عشرت من آزادی نمی‌خواهم که با یوسف به زندانم

بنابر اسناد موثق کشف شده در روسیه، "یوری آندروپوف" رئیس وقت دستگاه جاسوسی شوروی سابق که بعدها ریاست جمهوری اتحادیه جماهیر شوروی را برعهده گرفت، شخصا دستور سوزاندن جسد هیتلر را صادر کرده است. مهر: پس از سال ها بحث و جدل درباره سرنوشت رهبر نازی های آلمان، منابع روسی از سوزانده شدن جسد هیتلر توسط...

دیدی که رسوا شد دلم، غرق تمنا شد دلم دیدی که من با این دل بی آرزو عاشق شدم با آن همه آزادگی، بر زلف او عاشق شدم ای وای اگر صیاد من، غافل شود از یاد من، قدرم نداند فریاد اگر از کوی خود، وز رشته‌ی گیسوی خود، بازم رهاند در پیش بی دردان چرا، فریاد بی‌حاصل کنم گر شکوه‌ای دارم ز دل، با یار صاحبدل کنم...

خدايا فكر ميكنم تا به امروز مردود بوده ام .ايافردا قبول خواهم شد؟؟

گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیكار می‌تونم بكنم؟ گفتی:یا ایها الذین آمنوا اذكروا الله ذكرا كثیرا و سبحوه بكرة و اصیلا هو الذی یصلی علیكم و ملائكته لیخرجكم من الظلمت الی النور و كان بالمؤمنین رحیما .::ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد كنید و صبح و شب تسبیحش كنید. او كسی هست كه خودش و فرشته‌هاش بر...

خدايا عنايت تو كوه است و فضل تو دريا، كوه كي فرسود و دريا كي كاست، عنايت تو كي جست و فضل تو كي وا خواست، پس شادي يكي است كه دوست يكتاست.

خدايا <<<<<<<<<<<<يادمون بده، يادمون باشه، يادت باشيم<<<<<<<<<<<