ايرانی به سر کن خواب مستی، بر هم زن بساط خودپرستی
که چشم جهانی سوی تو باشد، چه از پا نشستی
در اين شب، سپيده نادميده، تير شب به خونش درکشيده
اميد چه داری از اين شب که در خون کشيده، سپيده
تيغ برکش، آذر فشان، نغمهها را تندری کن
در دل شب، رخ برفروز، کار مهر خاوری کن
از درون سياهی برون تاز، پرچم...