نتایح جستجو

  1. *زهره*

    شعر انگلیسی

    To a Cat by Jorge Luis Borges To a Cat by Jorge Luis Borges To a Cat Mirrors are not more silent...
  2. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    مرا عهدی‌ست با جانان که تا جان در بدن دارم هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
  3. *زهره*

    BOYZzz ♂ Vs♀ GIRLZzzz

    i can't even think about it you dear bmd just have it in mind that boys are God's only mistake
  4. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    دردم از یار است و درمان نیز هم دل فدای او شد و جان نیز هم
  5. *زهره*

    فراق یار

    از غم عشقت جگر خون است باز خود بپرس از دل که او چون است باز؟ هر زمان از غمزه‌ی خونریز تو بر دل من صد شبیخون است باز تا سر زلف تو را دل جای کرد از سرای عقل بیرون است باز حال دل بودی پریشان پیش ازین نی چنین درهم که اکنون است باز از فراق تو برای درد دل صد بلا و غصه...
  6. *زهره*

    تک بیتی های ناب وپرمعنا

    ز هم جدا نبود نوش و نیش این گلشن که وقت چیدن گل، باغبان شود پیدا
  7. *زهره*

    غزل و قصیده

    چو پیشه‌ی تو شیوه و ناز است چه تدبیر چون مایه‌ی من درد و نیاز است چه تدبیر آن در که به روی همه باز است نگارا چون بر من بیچار فراز است چه تدبیر گفتی که اگر راست روی راه بدانی این راه چو پر شیب و فراز است چه تدبیر گفتی که اگر صبر کنی کام بیابی لعاب فلک شعبده‌باز است چه تدبیر...
  8. *زهره*

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    چو نقاب برگشائی مه آن جهان برآید ز فروغ نور رویت ز جهان فغان برآید هم دورهای عالم بگذشت و کس ندانست که رخ چو آفتابت ز چه آسمان برآید ز دو لعل جان‌فزایت دو جهان پر از گهر شد چو تو گوهری ندانم ز کدام کان برآید دل و جان عاشقانت ز غمت به جوش آید چو ز سر سینه نامت به سر زبان...
  9. *زهره*

    رباعی و دو بیتی

    عطار عطار دل را چو به دردِ عشق افسون کردم از شهر نهاد خویش بیرون کردم چون راز ونیاز هر دو معجون کردم آنگاه دوای دلِ پرخون کردم
  10. *زهره*

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    به چشمان پريرويان اين شهر به صد اميد مي بستم نگاهي مگر يک تن ازين ناآشنايان مرا بخشد به شهر عشق راهي به هر چشمي به اميدي که اين اوست نگاه بي قرارم خيره مي ماند يکي هم زينهمه نازآفرينان اميدم را به چشمانم نمي خواند غريبي بودم و گم کرده راهي مرا با خود به هر سويي...
  11. *زهره*

    شعر نو

    فریدون مشیری فریدون مشیری بوي باران بوي سبزه بوي خاک شاخه هاي شسته باران خورده پاک آسمان آبي و ابر سپيد برگهاي سبز بيد عطر نرگس رقص باد نغمه شوق پرستو هاي شاد خلوت گرم کبوترهاي مست نرم نرمک مي رسد اينک بهار خوش به خال روزگارا خوش به حال چشمه ها و...
  12. *زهره*

    داستان هاي كوتاه

    بر سر يك سفره از عباس بهروزيان بر سر يك سفره از عباس بهروزيان غافلگير شده بود. نه دستش به سفره ميرفت و نه ميتوانست در برابر حرف پيشوا كه او را به خوردن دعوت ميكرد، مقاومت كند. هنوز مچ پايش از لگدي كه خورده بود، درد ميكرد. قبل از آمدن به منزل پيشواي هشتم، وقتي داشت از چاه آب ميكشيد، اسحاق لگدي...
  13. *زهره*

    ?What is this

    i can't see any pic
  14. *زهره*

    BOYZzz ♂ Vs♀ GIRLZzzz

    girls just are created to solve the problems that boys make
  15. *زهره*

    ممنونم نغمه‌ی عزیزم، لطف داری به من [IMG]

    ممنونم نغمه‌ی عزیزم، لطف داری به من [IMG]
  16. *زهره*

    تو را صدا كردم تو عطري بودي و نور تو نور بودي و عطر گريز رنگ خيال درون...

    تو را صدا كردم تو عطري بودي و نور تو نور بودي و عطر گريز رنگ خيال درون ديده من ابر بود و باران بود ز پشت پرده باران تو را نمي ديدم تو را كه مي رفتي مرا نمي ديدي مرا كه مي ماندم ميان ماندن و رفتن تو را صدا کردم تو رفتي و گل و...
  17. *زهره*

    تک بیتی های ناب وپرمعنا

    می‌شوند از سردمهری، دوستان از هم جدا برگ‌ها را می‌کند فصل خزان از هم جدا
  18. *زهره*

    تک بیتی های ناب وپرمعنا

    می‌کند روز سیه بیگانه یاران را ز هم خضر در ظلمات می‌گردد ز اسکندر جدا
  19. *زهره*

    شعر نو

    حمید مصدق حمید مصدق تو را چه مي رسد اي آفتاب پاك انديش تو را چه وسوسه از عشق باز مي دارد ؟ كدام فتنه بي رحم عميق ذهن تو را تيره مي كند از وهم ؟ شب آفتاب ندارد و زندگاني من بي تو چو جاودانه شبي جاودانه تاريك است تو در صبوري من...
  20. *زهره*

    داستان هاي كوتاه

    آينه از محمود دولت آبادي آينه از محمود دولت آبادي مردي که در کوچه مي رفت هنوز به صرافت نيفتاده بود به ياد بياورد که سيزده سالي مي گذرد که او به چهره ي خودش درآينه نگاه نکرده است. همچنين دليلي نمي ديد به ياد بياورد که زماني در همين حدود مي گذرد که او خنديدن خود را حس نکرده است. قطعا" به ياد...
بالا