نتایح جستجو

  1. eksir

    مشاعرۀ سنّتی

    از زندگی از این همه تكرار خسته ام از های و هوی كوچه و بازار خسته ام
  2. eksir

    [IMG]

    [IMG]
  3. eksir

    [IMG]

    [IMG]
  4. eksir

    [IMG]

    [IMG]
  5. eksir

    به نفر بالایی یک نصیحت بکن

    پاك يادت نره *
  6. eksir

    اگه با نفر قبل تو کافی شاپ بودی چی سفارش می دادی؟

    مهمان هر چي بفرمايند...
  7. eksir

    به نفر قبلی یه نوع گل هدیه کن...

    ميخك
  8. eksir

    شعر نو

    هرگز شکست حقارت نیست پیروزی پاسدار اسارت نیست این کهنه قصه را زنجیرهای پاره به من گفتند!
  9. eksir

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    چون درخت فروردین، پر شکوفه شد جانم؛ دامنی ز گل دارم، بر چه کس بیفشانم؟ ای نسیم جان پرور، امشب از برم بگذر؛ ورنه این چنین پرگل تا سحر نمی مانم. لاله وار خورشیدی در دلم شکوفا شد؛ صد بهار گرمی‌زا سر زد از زمستانم. دانه امید، آخر، شد نهال بارآور: صد جوانه پیدا شد از تلاش پنهانم. پرنیان مهتابم در...
  10. eksir

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    نه ز تفکر عقل مسکین پایگاه صبر دید نه ز پریشانی دل شوریده چشم خواب داشت
  11. eksir

    عليك سلام خواهر گلم كم پيدا نيستم كم سعادتم اميد وارم ايام به كامت باشد و هميشه سلامت...

    عليك سلام خواهر گلم كم پيدا نيستم كم سعادتم اميد وارم ايام به كامت باشد و هميشه سلامت باشي........شاد باشي
  12. eksir

    منم از شما ممنونم ايام با تمام خاطرات خوش براي شما هم به كام باشد انشا الله [IMG]

    منم از شما ممنونم ايام با تمام خاطرات خوش براي شما هم به كام باشد انشا الله [IMG]
  13. eksir

    [IMG]

    [IMG]
  14. eksir

    دلم نيامد سلام نكرده برم اميد وارم خوش و خرم باشي بانو [IMG]

    دلم نيامد سلام نكرده برم اميد وارم خوش و خرم باشي بانو [IMG]
  15. eksir

    رباعی و دو بیتی

    دل، جز به ره عشق، نپوید هرگز جان، جز سخن عشق، نگوید هرگز صحرای دلم، عشق تو شورستان کرد تا مهر کسی در آن نروید هرگز
  16. eksir

    رباعی و دو بیتی

    عشق تو بلای دل درویش منست بیگانه نمی شود مگر خویش منست گفتم سفری کنم ز غم بگریزم منزل، نزل غم تو در پیش منست
  17. eksir

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    یاری کن ای نفس که درین گوشه ی قفس بانگی بر آورم ز دل خسته ی یک نفس تنگ غروب و هول بیابان و راه دور نه پرتو ستاره و نه ناله ی جرس خونابه گشت دیده ی کارون و زنده رود ای پیک آشنا برس از ساحل ارس صبر پیمبرانه ام آخر تمام شد ای ایت امید به فریاد من برس از بیم محتسب مشکن ساغر ای حریف می...
  18. eksir

    شعر نو

    پرده افتاد صحنه خاموش آسمان و زمین مانده مدهوش نقش ها رنگ ها چون مه و دود رفته بر باد مانده در پرده گوش رقص خاموش فریاد پرده افتاد صحنه خاموش وز شگفتی این رنگ و نیرنگ خنده یخ بسته بر لب گریه خشکیده در چشم پرده افتاد صحنه خاموش و آن نمایش که همچون فریبنده خوابی شگفت دل از من همی برد...
  19. eksir

    غزل و قصیده

    مغنی کجایی نوایت کجاست نوای خوش جانفزایت کجاست مغنی از آن پرده نقشی بیار ببین تا چه گفت از درون پرده‌دار چنان برکش آواز خنیاگری که ناهید چنگی به رقص آوری
بالا