Orpheus and Eurydice
Orpheus and Eurydice
Orpheus: "On his mother's side he was more than mortal. He was the son of one of the Muses and a Tracian prince. His mother gave him the gift of music and Thrace where he grew up fostered it. The Thracians were the...
زهرهای مدام در حال کسب امتیاز بود. پس از اندک زمانى داد شیطان (لرد) در مى آید و رو به مدیران مى کند و مى گوید: جاسوس مى فرستید به باشگاه!؟ از روزى که این زهره به باشگاه آمده مداوم در باشگاه در گفتگو و بحث است و کاربران را هدایت مى کند و...
حال سخن زهره که به باشگاه رفته بود در جواب لرد این چنین...
رفیق مهربان و یار همدم
همه کس دوست میدارند و من هم
نظر با نیکوان رسمیست معهود
نه این بدعت من آوردم به عالم
تو گر دعوی کنی پرهیزگاری
مصدق دارمت والله اعلم
و گر گویی که میل خاطرم نیست
من این دعوی نمیدارم مسلم
حدیث عشق اگر گویی گناهست
گناه اول ز حوا بود و آدم...
جانان هزاران آفرین بر جانت از سر تا قدم
صانع خدایی کاین وجود آورد بیرون از عدم
خورشید بر سرو روان دیگر ندیدم در جهان
وصفت نگنجد در بیان نامت نیاید در قلم
گفتم چو طاووسی مگر عضوی ز عضوی خوبتر
میبینمت چون نیشکر شیرینی از سر تا قدم
چندان که میبینم جفا امید میدارم وفا...
چشم خدا بر تو ای بدیع شمایل
یار من و شمع جمع و شاه قبایل
جلوه کنان میروی و باز میآیی
سرو ندیدم بدین صفت متمایل
هر صفتی را دلیل معرفتی هست
روی تو بر قدرت خدای دلایل
قصه لیلی مخوان و غصه مجنون
عهد تو منسوخ کرد ذکر اوایل
نام تو میرفت و عارفان بشنیدند
هر دو به رقص...
Hear the Voice by William Blake
Hear the Voice by William Blake
Hear the Voice
HEAR the voice of the Bard,
Who present, past, and future, sees;
Whose ears have heard
The Holy Word
That walk'd among the ancient trees...
اما چه مي شوند
اين صدهزار شعر تر دلنشين که من
در پرده هاي حافظه ام گرد کرده ام
اين صدهزارنغمه شيرين که سالها
پرورده ام به جان و به خاطر سپرده ام
اين صدهزار خاطره
اين صد هزار ياد
اين بذله ها و نادره ها و لطيفه ها
اين ها چه مي شوند ؟
چيزي پس...
دور يا نزديک راهش مي تواني خواند
هرچه را آغاز و پاياني است
حتي هرچه را آغاز و پايان نيست
زندگي راهي است
از بهدنيا آمدن تامرگ
شايد مرگ هم راهي است
راهها را کوه ها و دره هايي هست
اما هيچ نزهتگاه دشتي نيست
هيچ رهرو را مجال سير...
شبي که پرشده بودم زغصه هاي غريب
به بال جان سفري تا گذشته ها کردم
چراغ ديده برافروختم به شعله اشک
دل گداخته را جام جان نما کردم
هزار پله فرا رفتم از حصار زمان
هزار پنجره بر عمر رفته وا کردم
به شهر خاطره ها چون مسافران غريب
گرفتم...
حمید مصدق
حمید مصدق
امشب
خاك كدام ميكده از اشك چشم من
نمناك مي شود ؟
و جام چندمين
از دست من نثاره خاك مي شود ؟
اي دوست در دشتهاي باز
اسب سپيد خاطره ات را هي كن
اينجا
تا چشم كار مي كند آواز بي بري ست
در دشت زندگاني ما
حتي
حوا فريب دانه گندم...
با سروهاي سبز جوان در شهر
از روز پيش وعده ديدار داشتم
ديوانگي ست
نيست ؟
اينك تو نيستي كه ببيني
با هر جوانه خنجر فريادي ست
افسوس
خاموش گشته در من
آن پر شكوه شعله خشم ستاره سوز
اي خوبتربيا
اين شعله نهفته به دهليز سينه را
چون...
Job Interview Thank You Letters
You should write a thank you letter as soon as possible (within 24 hours is recommended) after the job interview, at a minimum this should be done through email but is recommended that you do this through a hard-copy of a letter printed out of your computer which...
مهران عمامه بزرگی بر سر گذاشته بود ؛ مرد بیسوادی (مانی) به نزد وی رفت و کاغذی به او داد و تقاضا کرد آنرا برایش بخواند.
مهران گفت خواندن نمیدانم ، مانی مزبور با تعجب به سرا پای او نگریست و گفت:
- اگر خواندن بلد نیستی پس عمامه به این بزرگی را برای چه بر سرت گذاشته ای؟
مهران بلافاصله عمامه را از سر...