نتایح جستجو

در هر سحری با تو همی گویم راز بر درگه تو همی کنم عرض نیاز تشکر میکنم بابت شعرهای خوبتون شب خوش :gol::gol::gol:

مردان همه عمر پاره بردوخته‌اند قوتی به هزار حیله اندوخته‌اند فردای قیامت به گناه ایشان را شاید که نسوزند که خود سوخته‌اند

دوست میدارم که با خویشان خود بیگانه باشم همدم عقلم چرا همصحبت دیوانه باشم

تا مرا سهم عشق شد همه عیب گردید تردید بر دیدگانم، اشک شب و روز گردید شکوه از این و آن چون همی داشتم بر تارک اعمالم، همه یک دم منع گردید به اشارت چون جان به اسارت دادم زینهار همه احساس سو به غنایم گردید

سلام:redface: انچــه را عقل به یک عمر به دست آورده است دل بـــه یــک لـــحظه کــوتاه به هم می ریزد

شعله ی آتش عشقم منگر بر رخ زردم همه اشکم همه آهم همه سوزم همه دردم

تا دست ارادت به تو داده‌ست دلم دامان طرب ز کف نهاده‌ست دلم

100 مرتبه 131848:gol::gol::gol:

ممنون:gol::gol::gol: آن صداها به کجا رفت صداهای بلند گریه ها قهقهه ها آن امانت ها را آسمان آیا پس خواهد داد ؟ پس چرا حافظ گفت؟ آسمان بار امانت نتوانست کشید نعره های حلاج بر سر چوبه ی دار به کجا رفت کجا ؟ به کجا می رود آه چهچهه گنجشک بر ساقه ی باد آسمان آیا این امانت ها را باز پس خواهد داد ؟

[IMG]

انگار نمی آید و هم می آید این دور و بر انگار که کم می آید او عابر و من پیاده رو ، آه چقدر از حاشیه رفتنش خوشم می آید

[IMG]

[IMG]

[IMG]

[IMG]

[IMG]

[IMG]

[IMG]