hossein_aj
عضو جدید
من او را بر اندیشه دارم به جنگ / به گردش بگردم بسان پلنگ
تو لشکر برآغال بر لشکرش / بانبوه تا خیره گردد سرش
مگر چاره سازم وگر نی بدست / بر و یال او را نشاید شکست
تو را نادیدن ما غم نباشد
که در خیلت به از ما کم نباشد
من از دست تو در عالم نهم روی
ولیکن چون تو در عالم نباشد