نتایح جستجو

خوب اگه عضوای قوی هم برن که دیگه باشگاهو باید درشو تخته کرد...:cry::( من خودم تجربه کردم این ادمای خاصو..مثلا تو تاپیکای تخصصی میان مسخره بازی راه میندازن...اما چه میشه کرد،در حد فهم خودشونه..:razz: متاسفانه یه سری هم تاپیکای تفرقه افکن میذارن...:razz:

چرا تعجب کردی گلم؟؟؟!!!:cool::gol: بله تو خونه..وقتی یونی و کافی نتم میشه اما تو خونه نه!!!!!!!!!!!!!!!!!!:razz: منم بیشتر توخونه on میشم و دوس دارم تشکر کنم از پستای قشنگ اما نمیتونم:cry::cry:

سلام.... من نمیتونم تو خونه تشکر بدم،چی کار کنم؟

دوست گرامی میخواستم پیام بدم و بگم شرمنده من امتیاز نمیتونم بدم...دلیلشم نمیدونم که چرا تو خونه اینجوریه،که نمیشد...:(:( ایشالا جبران میشه...:gol::gol:

مرسی دوست گرامی..:gol::gol: من ارادت خاصی به روانشناسا دارم.;).خواهرخودم هم روانشناسی خونده...:)

:gol::gol::gol::gol: من 8تاشو دارم....:(:redface:البته امروز از دنده چپ پاشده ام...:confused:

معلم کلاس اول دبستانم سادیسم داشت،هر روز همه بچه هارو میزد...خداشفاش بده اما من بخدا ازش نمیگذرم...یعنی هرکی اون معلمش بوده ازش نمیگذره!!!:mad::mad::mad:

مرا اينگونه باور کن... کمي تنها ، کمي بي کس ، کمي از يادها رفته... خدا هم ترک ما کرده ، خدا ديگر کجا رفته...؟! نمي دانم مرا آيا گناهي هست..؟ که شايد هم به جرم آن ، غريبي و جدايي هست..؟؟؟

دیـرگـاهیسـت که تـنـها شده ام قصـه ی غـربـت صـحـرا شده ام وسعت درد فقط سهم من است بـاز هـم قسمت غم ها شده ام دگـر آیـیـنه زمـن بـی خـبـر است کـاش چـشـمـان مـرا خاک کـند تا نبینم که چه تــــــــنـــــــــهـــــــــا شده ام

زندگي چيدن سيبي است که يايد چيد و رفت زندگي تکرار پاييز است که بايد ديد و رفت زندگي رودي است جاري هر که آمد کوزه اي شادمان پر کرد و مشتي آب نوشيد و رفت قاصدک ? اين کولي خانه بدوش روزگار کوچه گرديهاي خود را زندگي ناميد و رفت...

:gol::gol::gol::gol::gol: یاد دوستم افتادم که 3-4 سال پیش تو یه تصادف برا همیشه از پیشم رفت...:cry::cry:

بيـا كـه در غم عشقت مشوشـم بى تو بيا ببين كه در اين غم چه ناخوشـم بى تو شب فـراق تو مى‌نالـم اى پرى رخسار چو روز گـردد گويـى در آتشـم بى تو دمى تـو شربت وصلـم نداده‌اى جانـا هـميشه زهر فراقت هـمى چشـم بى تو اگر تو با من مسكيـن چنين كنـى جانا دو پايـم از دو...

یکدم نمیرود که نه در خاطری ولیک بسیار فرق باشد از اندیشه تا وصول

هیچوقت نگـفته اند که به زور باید لبخند زد ٬… بعضـی وقتها باید تا نهـایت آرامش گریست… آن گـاه تبـسمی مهمـان لبــهایت می شود کـه زیبـاتـر از رنگیـن کـمان بعد از بـاران است…

خطا فرصتي است كه هوشمندانه تر باشيم.فورد

از اشتباهات خود شرمنده نشويد و آن را جرم ندانيد.کنفسیوس

حال غم انگیز حال غم انگیز سکوت و حال غم انگیز و شهر خالی عشق خزان و فاصله ، همواره در توالی عشق و بوی تازه ترین خاطرات و رویاهام شمیم دفتر شعری ست از حوالی عشق خیال ، خاطره ها ، خستگی ، خدایا! باز ـ سراب بوسه در این سال خشکسالی عشق !؟ بهار عاطفه! رویای صادقانه ی من ! تو ای بهانه ی هر...

شاید آن روز که سهراب نوشت تا شقایق هست زندگی باید کرد خبری از دل پر درد گل یاس نداشت باید اینجور نوشت هر گلی هم باشی چه شقایق چه گل پیچک و یاس...

من دلبخواه خویش نجستم ولی خدا با هر کس آن دهد که به جان دلبخواهش است

من نه عاشقم و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من من خودم هستم و تنهایی و یک حس غریب که به صد عشق و هوس می ارزد