مي خواهم و مي خواستمت، تا نفسم بود
مي سوختم از حسرت و عشق تو بَسَم بود .
عشق تو بَسَم بود، كه اين شعله بيدار
روشنگر شب هاي بلند قفسم بود .
آن بخت گريزنده دمي آمد و بگذشت
غم بود كه پيوسته نفس در نفسم بود .
دست من و آغوش تو ، هيهات ، كه يك عمر
تنها نفسي با تو نشستن هوسم بود
سيماي...