نتایح جستجو

  1. eksir

    چه كسي را و چي را..رفيق

    چه كسي را و چي را..رفيق
  2. eksir

    شما بزرگواريد خواهش ميكنم چه زحمتي!!!

    شما بزرگواريد خواهش ميكنم چه زحمتي!!!
  3. eksir

    عليك سلام دوست گرامي

    عليك سلام دوست گرامي
  4. eksir

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    نمی خواهم بمیرم نمی خواهم بمیرم ، با که باید گفت ؟ کجا باید صدا سر داد ؟ در زیر کدامین آسمان ، روی کدامین کوه ؟ که در ذرات هستی رَه بَرَد توفان این اندوه که از افلاک عالم بگذرد پژواک این فریاد ! کجا باید صدا سر داد ؟ فضا خاموش و درگاه قضا دور است زمین کر ، آسمان کور است نمی خواهم...
  5. eksir

    رباعی و دو بیتی

    دیشب باران قرار با پنجره داشت روبوسی آبدار با پنجره داشت یکریز به گوش پنجره پچ پچ کرد چک چک، چک چک، … چکار با پنجره داشت
  6. eksir

    رباعی و دو بیتی

    من درد تو را ز دست آسان ندهم دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم از دوست به یادگار دردی دارم کان درد به صد هزار درمان ندهم
  7. eksir

    سلام دوست عزيز خوش امدي...اميد وارم دوست خوبي باشم...شاد باشي...سياووش بهار

    سلام دوست عزيز خوش امدي...اميد وارم دوست خوبي باشم...شاد باشي...سياووش بهار
  8. eksir

    عليك سلام پر وفا

    عليك سلام پر وفا
  9. eksir

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    نامدگان و رفتگان از دو کرانه زمان سوی تو می‌دوند هان! ای تو همیشه در میان در چمن تو می‌چرد آهوی دشت آسمان گرد سر تو می‌پرد باز سپید کهکشان
  10. eksir

    مشاعره با سخنان بزرگان

    توهین ها مانند سکۀ تقلبی اند . ما ناگزیریم آنها را بشنویم ، ولی مجبور نیستیم قبولشان کنیم .
  11. eksir

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    پيش رخ تو اي صنم، كعبه سجود مي كند در طلب تو آسمان جامه كبود مي‌كند حسن ملائك و بشر جلوه نداشت اين‌قدر عكس تو ميزند در او، حسن نمود مي‌كند ناز نشسته با طرب، چهره به چهره ،لب به لب گوشه چشم مست تو گفت و شنود مي‌كند اي تو فروغ كوكبم تيره مخواه چون شبم دل به هواي آتشت اين همه دود مي‌كند در دل بي...
  12. eksir

    سایه

    تار دل من چشمه ی الحان خدایی ست از دست تو ای زخمه ی ناساز چه سازم ساز غزل سایه به دامان تو خوش بود دور از تو من دل شده آواز چه سازم
  13. eksir

    سایه

    پندم دهد که سایه درین غم صبور باش در بحر غرقه ام من و بر ساحل است این
  14. eksir

    سایه

    سزد کز خون من نقشی بر آرد لعل پیروزت که من بر درج دل مهری به جز مهر تو ننهادم به جز دام سر زلفت که آرام دل سایه ست به بندی تن نخواهد داد هرگز جان آزادم
  15. eksir

    مشاعره با شعر سعدی

    یارا بهشت صحبت یاران همدمست دیدار یار نامتناسب جهنمست هر دم که در حضور عزیزی برآوری دریاب کز حیات جهان حاصل آن دمست
  16. eksir

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    ای کـــاش دلـــم اســیـــر و بــیـمار نبود در بـــنـــد نــــگاه او گــــرفــتــار نــبـود من عاشق واو زعشق من بی خـبر است ای کــاش دل و دلــبــــر و دلـــدار نـبود
  17. eksir

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    چشم مست تو عجب جلوه گه بیداد است خم ابروی تو سرمشق کدام استاد است؟ خم ابروی تو را دیدم و رفتم به سجود، صید را زنده گرفتن هنر صیاد است
  18. eksir

    چشم پزشك را گفتم چشم كه ميبندم او در دل است چشم كه باز ميكنم در مقابل گفت دل مرواريد گرفته اي

    چشم پزشك را گفتم چشم كه ميبندم او در دل است چشم كه باز ميكنم در مقابل گفت دل مرواريد گرفته اي
  19. eksir

    روزی که دانش لب آب زندگی می کرد انسان در تنبلی لطیف یک مرتع با فلسفه های لاجوردی خوش بود

    روزی که دانش لب آب زندگی می کرد انسان در تنبلی لطیف یک مرتع با فلسفه های لاجوردی خوش بود
  20. eksir

    داستان هاي كوتاه

    اعضای قبيله سرخ پوست از رييس جديد مي پرسن: «آيا زمستان سختي در پيش است؟» رييس جوان قبيله که هيچ تجربه اي در اين زمينه نداشت، جواب ميده «براي احتياط بريد هيزم تهيه کنيد» بعد ميره به سازمان هواشناسي کشور زنگ ميزنه: «آقا امسال زمستون سردي در پيشه؟» پاسخ: «اينطور به نظر مياد»، پس رييس به مردان...
بالا