فرياد
فرياد
تقديم به برادرم ماتريکس
خانهام آتش گرفتهست، آتشي جانسوز
هر طرف ميسوزد اين آتش،
پردهها و فرشها را، تارشان با پور
من به هرسو ميدوم گريان،
در لهيب آتش پردورد؛
وز ميان خندههام، تلخ،
و خروش گريهام، ناشاد،
از دورن خستهي سوزان
ميکنم فرياد، اي فرياد! اي فرياد!
خانهام آتش...