نتایح جستجو

دلم ویرونه دستای تو دنیا توی بازی زمونه شدم تنها

بگید بباره بارون دلم هواشوکرده بگین تموم شدم من بگین که برنگرده بهش بگین شکستم بهش بگین بریدم نه اون به من رسیدو نه من به اون رسیدم برهنه زیر بارون خراب ودرب وداغون ازادما فراری ازعاشقاگریزون بزارکسی نبینه غرورگریه هامو بزارکسی نفهمه غم تو خنده هامو

توبارونی ترین ابری من از پاییز لبریزم چه معصومانه می باری چه مظلومانه می باری

مگه نمی بینی چشام بارونی خواستنته دارم حسودی می کنم به پیرهنی که تنته . . . . اون پیرهن ابیه:D

اللهم صل علی محمد وال محمد

می نویسم پس هستم

صبرکردم تا فراموشت کنم اما نشدمجلس ترحیم عشقت دردلم برپا نشددیشب ازدرد فراقت سوختم پروانه وارصبرکردم لیک امروز غمت فردا نشددردخود را با که گویم تا که ارامم کندهیچ کس اگه زدردعاشق تنها نشدزهر عشقت برمن ازشهد وعسل شیرین تر استخواستم خالی شوم ازعشق تو اما نشدهرچه گشتم هیچ کس همچون خودم عاشق نبوداه...

روزگارغریبیست نازنین دهقان فداکارپیرشده شنگول ومنگول گرگ شدن کوکب حوصله مهمون رو نداره کبری تصمیم گرفته دماغش رو عمل کنه روباه وکلاغ دستشون تو یه کاسه اس حسنک گوسفنداش رو ول کرده تویه شرکت ابدارچی شده ارش کمانگیر معتاد شده شیرین خسرو و فرهادروپیچونده وبادوست پسرش رفته اسکی رستم اسبش رو فروخته یه...

انچه کرم ابریشم پایان زندگی می پندارد برای پروانه اغاز زندگیست

زندگی قصه مرد یخ فروشی است که از او پرسیدند فروختی گفت نخریدند تمام شد

گیرکرده ام عجیب میان حقیقت وتو تودرطالع من هستی ولی در شناسنامه او

من عاشق ان دیالوگم که پدر ژپتو به پینوکیو میگفت چوبی بمان ادم ها سنگی انددنیایشان قشنگ نیست

خواستن همیشه توانستن نیست گاهی خواستن داغ بزرگیست که تا ابد برایت می ماند

خدا پرسید می خورید یا می برید ومن پاسخ دادم می خورم چه می دانستم لذت ها را می برند و حسرت ها را می خورند

سحرگاهان که شبنم ایتی از پاک بودن را به گلها هدیه می بخشید دران محراب پاکش خوب بودن خوب زیستن خوب ماندن را برایت ارزوکردم

خدایا خورشید را به من قرض می دهی ازتوکه پنهان نیست سرزمین خیالم سالهاست که یخ زده

دیروز ارزو داشتم می توانستم دست اتفاق را بگیرم تا نیفتد اما امروز فهمیدم اتفاق هم بیفتد باز من زندگی خواهم کرد

به ستاره ها خواهم سپرد برجاده های شبت بتابند تا مسیر ارزوهایت بی نور نماند

دلم تنگ است برای گریه کردن کجاست مادر کجاست گهواره من

زندگی قافیه باران است من اگر پاییزم ودرختان امیدم همه بی برگ شدند توبهاری وبه اندازه باران خدا زیبایی