سفر نخستین
با خود شبی به سیر و سفر رفتم
با سایه ام به گشت وگذر رفتم
با سایه گفتگوی من آن شب ادامه داشت
شب
با پیاله های پیاپی
پایان نمی گرفت
هر جام
جام خاطره ای بود
در دل هزار پرسش و بر لب سکوت تلخ
رفتیم رود را به تماشا که او تشست
با اولین تساره شب آغاز گشته بود
با اولین پیاله شب ما...