نتایح جستجو

  1. RZGH

    گفتگوهای تنهایی

    اي كه مدتهاست بامن نيستي ، من همانم كه با من زيستي ، رنجهايم راشنيدي بازهم، عاقبت گفتي، غريبه كيستي...؟
  2. RZGH

    مناظره عاشقانه گفتم ............. گفت.........

    گفت :ای عشق مرا جلوه نظر کن گفت:در باد مشو شیوه حذر کن گفت: فریاد زنم عاشقی ام را گفت: دردام شوی ره ز دگرکن گفت:هجران من آخر کی شودروز گفت:دل ده به طلب عشوه زسرکن گفت:ایام برفت فر دلارام نیآمد گفت:فال مزن راهبانی بدر کن گفت:ای عشق تو وصالم به سرانجام گفت:بی واسطه خود باش و خبر کن...
  3. RZGH

    نفسم گرفت از این شهر

    یه روزی از همین روزا بهونه تو رو دارم ***** یه عالمه نگفتنی هوای خونمو دارم هوای شهر و كوچمو که عشق از اونجا پا گرفت ***** به انتظار نشستن و رسیدن تو رو دارم یه روز بیا ببینمت می خوام باهات حرف بزنم ***** می خوام بگم دوست دارم از ته دل داد بزنم می خوام بگم که زندگیم با بودن تو جون گرفت...
  4. RZGH

    نفسم گرفت از این شهر

    بیا وقتی برای عشق هورا می کشد احساس به روی اجتماع بغض حسرت گاز اشک آور بیندازیم بیا با خود بیندیشیم اگر یک روز تمام جاده های عشق را بستند اگر یک سال چندین فصل برف بی کسی بارید اگر یک روز نرگس در کنار چشمه غیبش زد اگر یک شب شقایق مرد تکلیف دل ما چیست؟ و من احساس سرخی می کنم چندیست و من...
  5. RZGH

    رفتن...

    به دريا بزن قايقت مي شوم ...حقيرم ولي لايقت مي شوم... من عاشق شدن را بلد نيستم ...تو يادم بده عاشقت مي شوم.
  6. RZGH

    دل نامه یا نامه دل

    وقتي سكوت ِ دهكده فرياد مي شود تاريخ ، از انحصار ِ تو آزاد مي شود تاريخ ، يك كتاب ِ قديمي ست كه در آن از زخم هاي كهنه ي من ياد مي شود از من گرفت دخترِ ِخان هرچه داشتم تا كي به اهل ِ دهكده بيداد مي شود؟ خاتون! به رودخانه ي قصرت سري بزن موسي ، دل ِ من است كه نوزاد مي شود با اين غزل ،...
  7. RZGH

    *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ ***

    گفتی که پــَر بکش ، برو از آسمان من باشـد ، قبـول ، کفتر ِ نا مهربان من هر بار گفته ام که : تو را دوست دارمت پـُر می شود از آتش ِعشقت دهان من این جمله که برای بیانش به چشم تو افتـاده است باز به لکنـت ، زبان من آنقدر عاشقـم که تو عاشـق نبوده ای دیگر رسیـده کارد ، بر این...
  8. RZGH

    باراني ام , باراني ام , باراني از آتش يك روح بي پروا و سرگرداني از آتش . اين كوچه ها ...

    باراني ام , باراني ام , باراني از آتش يك روح بي پروا و سرگرداني از آتش . اين كوچه ها , ديوارها , اصلاً تمام شهر سوزان و من محبوس در زنداني از آتش . اهل غزل بودم ، خدا يكجا جوابم كرد با واژه اي ممنوع ، با انساني از آتش . بي شك سرم از توي لاكم در نمي آمد بر پا نمي كردي اگر طو...
  9. RZGH

    ثانیه های خاکستری...

    من را به غیر عشق به نامی صدا نکن غم را دوباره وارد این ماجرا نکن بیهوده پشت پا به غزلهای من نزن با خاطرات خوب من اینگونه تا نکن موهات را ببند دلم را تکان نده در من دوباره فتنه و بلوا به پا نکن من در کنار توست اگر چشم وا کنی خود را اسیر پیچ و خم جاده ها نکن بگذار شهر سرخوش زیبائیت...
  10. RZGH

    گفتگوهای تنهایی

    دلیل این همه بی خوابی تویی که الان خوابی
  11. RZGH

    برای تو می نویسم

    می آیی مسیر راه رفتن هر روزه مان را عوض کنیم؟ می ترسم گام هایم، به گام هایت عاشق شوند. می ترسم تمام کاشی های شکسته ی زیر پایمان که لبریز بارانند، به صدای قدم هایت عادت کنند. پا می گذاری روی کاشی های شکسته… آب باران روی لباست پخش می شود… می خندی… کفش هایم، کاشی ها … همه به صدای خنده ات عادت می...
  12. RZGH

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    دلم تنگ میشود، گاهی برای حرفهای معمولی ... برای حرفهای ساده .. برای چه هوای خوبی! ... دیشب شام چه خوردی؟ و چه قدر خسته ام از چرا؟ ... از چگونه! خسته ام از سوال های سخت پاسخهای پیچیده از کلمات سنگین فکرهای عمیق پیچ های تند نشانه های با معنا، بی معنا ! دلم تنگ میشود گاهی برای... یک "دوستت...
  13. RZGH

    مناظره عاشقانه گفتم ............. گفت.........

    گفتی سلامُ علیکم، سپس خداحافظ گفتم اگرچه ندارم نفس، خداحافظ گفتی که عشق تو با هوس یکی باشد... گفتم اگرچه که باشد هوس، خداحافظ گفتی که چشم خودم را که حیف تو کردم گفتم فدای دو چشمت، که پس خداحافظ گفتی اگرچه که سردم گهی، دلیلش چیست؟ گفتم چرا که تو گفتی ز بس خداحافظ گفتی که این همه آدم، ز من...
  14. RZGH

    با یه صلوات حاضری بزنید به هر نيتي(شفاي مريضان،سلامتي پدرومادرو...)

    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
  15. RZGH

    گفتگوهای تنهایی

    بعضی ها چقدرمهربانندوقتی متوجه می شوند کفش نداری فورا برایت پاپوش درست می کنند..........!!!!!!!!!!!!!
  16. RZGH

    ممنون همچنین شما:gol:

    ممنون همچنین شما:gol:
  17. RZGH

    فراق یار

    تو سالهاست رفته اي و من تمام لباسهاي دنيا را به اندامِ تو، سايز مي گيرم!
  18. RZGH

    محمد شمس لنگرودی

    به سرش زده باد نگاهش كنيد ! چگونه ميان درخت ها مي دود ، و سرش را به پنجره ها مي كوبد به سرش زده باد دستش را به دهان گنجشك ها گذاشته نمي گذارد سخني بگويند آب حوضچه را به هم مي ريزد فرصت نمي دهد كه گلويش را ماه تركند به سرش زده اين برهنه گرما زده ،... گفته بودم طوري بيايي كه بوي تو را...
  19. RZGH

    برای تو می نویسم

    حالا تو .... همه ی کلاس های زبان دنیا رو برو ! چه فایده وقتی “ زبان” مرا نمی فهمی...
بالا