نتایح جستجو

رفتي و نديدي كه دلم بي تو شكست بند بند تن خسته ام از هم بگسست من ماندم و يك آرزوي رفته به باد مهر كسي جز تو به دل من ننشست

دلــــــــــــــــــت که شکست، ســـــــــــــــرت را بگیر بـــــــــــــالا ..! تلافی نکن ، فریاد نزن ، شرمگین نباش. حواست باشد ؛ دل شکسته، گوشه هایش تیز است.. مبادا که دل و دست آدمی را که روزی دلدارت بود زخمی کنی ، مبادا که فراموش کنی روزی شادیش، آرزویت بود… صبور باش و ساکت. بغضت را...

چه دنیای ساکتی! دیگر صدای قلبها غوغا نمیکند... بی گمان همه شکسته اند..... [IMG]

[IMG]

چه دنیای ساکتی! دیگر صدای قلبها غوغا نمیکند... بی گمان همه شکسته اند.....

[IMG]

به سلام ها دل نمی بندم، از خداحافظی ها غمگین نمی شوم، دیگر عادت کرده ام به تکرار ِیکنواخت ِدوری و دوستی خورشید و ماه !!!

... آمــوختــه ام، که دیگــر دلم برای "نبــودنـت" تنگ نشــــود... راستی، دروغ گفتن را نیز، خوب یاد گرفتـه ام...! "حال مـــن خوب اســت" ... خوبِ خوب ...

مطمئن باش و برو ضربه ات کاری بود دل من سخت شکست و چه زشت به من و سادگی ام خندیدی به منو عشقی پاک که پر از یاد تو بود و خیالم میگفت تا ابد مال تو بود تو برو برو تا راحتتر تکه های دل خود را ارام سر هم بند زنم!

دیـــــــــــــــــــــر آمـدی ... کمـــــــــــــــــــــــی تغییـــــــر کرده ام ! بــــــــرای شناخـتـنـم عکـســــــــــم را مچـالـــــــــــه کن

ای کاش دلم اسیر و بیمار نبود دربند نگاه او گرفتار نبود من عاشق و او زعشق من بیخبر است ای کاش دل و دلبرو دلدار نبود...

پیش این سنگ دلان قدر دل وسنگ یکیست قیل وقال زغن وبانگ شباهنگ یکیست دیدی آنرا که توخواندی به جهان یارترین، چه دل ازار ترین شد چه دل ازارترین! نه همین سردی وبیگانگی ازحد گذراند؟ نه همین درغمت اینگونه نشاند؟ باتوچون دشمن دارد سرجنگ! دل دیوانه تنها دل تنگ!

ما تماشاچيانی هستيم، که پشت درهای بسته مانده ايم! دير آمديم! خيلی دير... پس به ناچار حدس مي زنيم، شرط می بنديم شک می کنيم... و آن سوتر در صحنه بازی به گونه ی ديگردرجريان است!

بچه که بوديم جاده ها خراب بود! نيمکت مدرسه ها خراب بود! شيراي آب خراب بود! زنگاي در خونه ها خراب بود! ولي... آدما سالم بودن!!!

دلم شور گذشته را ميزند . . . دلم شور می زند , نه شورِ آینده را ... برای گذشته نگرانم ...! برای روز های گرمی که می ترسند دیگر تکرار نشوند ... و من برایشان نگرانم , روز هایی که پر از عشق بود و شاید دیگر تکرار نشوند و دلم شور می زند برای سکوت سرد آینده ... که نه شقایق در آن رشد می کند ...

چه خوش خیال بودم…. که همیشه فکر می کردم در قلب تو محکومم……. به حبس ابد!! به یکباره جا خوردم….. وقتی زندانبان به یکباره بر سرم فریاد زد…. ……هی… تو…. آزادی!…. و صدای گام های غریبه ای که به سلول من می آمد...!

مرسی عزیزم تو خوبی؟ این مدت کلا کامپیوترم رفته بود دکتر...خخخخخ

دووووووووووووووووووووووووووووووووستم.....:heart::heart::heart: سلام دلم دنیا برات تنگ شده بود مرسی که کلی برام متن خوشمل گذاشته بودی خیلی خیلی خوشمل بودن

گلم من دارم میرم بووووووووووووس تا فردا:gol::gol::gol:

تنهاییم را به گردن هیچکس نمی اندازم گردن هیچکس تاب این همه سنگینی را ندارد