نتایح جستجو

:gol:ظل ممدود خم زلف توام بر سر باد کاندر این سایه قرار دل شیدا باشد :gol:

:gol:تا عاشقان ببوی نسیمش دهند جان بگشود نافه ای و در آرزو ببست:gol:

هر سر موی مرا با تو هزاران کار است ما کجاییم و. ملامتگر بی کار کجاست

مست بگذشتی و از خلوتیان ملکوت بتماشای تو آشوب قیامت بر خاست

:gol::gol:در سر زلف ندانم که چه سودا داری که بهم برزده یی گیسوی مشک افشان را:gol::gol: :heart::heart::heart:

:heart::heart:نشان مهر و وفا نیست در تبسم گل بنال بلبل بیدل که جای فریاد ست:heart::heart:

:gol:تا مگر همچو صبا باز بکوی تو رسم حاصلم دوش بجز ناله ی شبگیر نبود:gol:

دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد

:heart::gol::gol::gol::gol:تا بر دلش از غصه غباری ننشیند ای سیل سرشک از عقب نامه روان باش:gol::gol::gol::gol:

لردآویبوری: انسان آنقدر وقت ندارد که نیمی از عمرش را صرف نزاع و ستیزه کند

شب صحبت غنیمت دان و داد خوشدلی بستان که مهتابی دل افروز است و طرف لاله زاری خوش

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم شدم آن عاشق دیوانه که بودم در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید باغ صد خاطره خندید عطر صد خاطره پیچید یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم پر گشودیم و درآن خلوت دلخواسته گشتیم ساعتی بر...

:heart::gol:دلبرا بنده نوازیت که آموخت بگو که من این ظن برقیبان تو هرگز نبرم:gol::heart:

مشنو سخن خصم که بنشین و مرو بشنو ز من این نکته که بر خیز و بیا ((حافظ))

شهر خالی ست ز عشاق بود کز طرفی مردی از خویش برون آید و کاری بکند

مرا امید وصال تو زنده می دارد وگرنه هردمم از هجر تست بیم هلاک

هردم بیاد آن لب میگون و چشم مست از خلوتم به خانه ی خمار می کشی

ترا که حسن خداداده هست و حجله بخت چه حاجت است که مشاطه ات بیآراید

دهان تنگ شیرینش مگر مهر سلیمانست که نقش خاتم لعلش جهان زیر نگین دارد

سرمنزل فراغت نتوان ز دست دادن ای ساربان فرو کش کاین ره کران ندارد