نتایح جستجو

:gol:با يار چو آرمیده باشی همه عمر:gol: :gol:لذات جهان چشيده باشی همه عمر:gol: :gol:هم آخر کار رحلتت خواهد بود:gol: :gol:خوابی باشد که ديده باشی همه عمر:gol:

افسوس که نامه جوانی طی شد وان تازه بهار زندگانی طی شد حالی که ورا نام جوانی گفتند معلوم نشد که او کی آمد کی شد

دنيا ديدی و هر چه ديدی هيچ است و آن نيز که گفتی و شنيدی هيچ است سـرتاسـر آفـاق دویـدی هیـچ است و آن نيز که در خانه خزيدی هيچ است

:rambo:ساقـی غـم مـن بلند آوازه شده است سرمستی مـن برون ز اندازه شده است با مـوی سپید سـر خوشم کـز می تو پيرانه سرم بهار دل تازه شده است:rambo:

:gol:گویند که دوزخی بود عاشق و مست:gol: :gol:قولی است خلاف دل در آن نتوان بست:gol: :gol:گر عاشق و مست دوزخی خواهد بود:gol: :gol:فردا باشد بهشـت همچون کف دست:gol:

يـاران بموافقت چو دیــدار کـنید بـاید کــه ز دوست یـاد بسیار کنید چون باده خوشگوار نوشید به هم نوبت چو به ما رسد نگون سار کنید

بر لوح نشان بودنی ها بوده است پیوسته قلم ز نيک و بد فرسوده است در روز ازل هر آن چه بايست بداد غم خوردن و کوشيدن ما بيهوده است

سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد ما به او محتاج بودیم ، او به ما مشتاق بود

یا رب بکه شاید گفت این نکته که در عالم رخساره به کس ننمود آن شاهد هر جایی

:heart:یاران موافق همه از دست شدند در پای اجل یکان یکان پست شدند خوردیم ز یک شراب در مجلس عمر دوری دو سه پیشتر ز ما مست شدند:heart:

نتوان دل شاد را به غم فرسودن وقت خوش خود بسنگ محنت سودن

:heart::gol:برخیز و بیا بتا برای دل ما حل کن به جمال خویشتن مشکل ما یک کوزه شراب تا بهم نوش کنیم زان پیش که کوزه‌ها کنند از گل ما:gol::heart:

از آمدنم نبود گردون را سود وز رفتن من جلال و جاهش نفزود وز هیچ کسی نیز دو گوشم نشنود کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود

دریاب که از روح جدا خواهی رفت در پرده اسرار فنا خواهی رفت

:gol:چون غنچه‌ی گل قرابه‌پرداز شود نرگس به هوای می قدح ساز شود فارغ دل آن کسی که مانند حباب هم در سر میخانه سرانداز شود:gol:

تو را که صورت جسم تو را هیولایی است چو جوهر ملکی در لباس انسانی :heart:

دل دردمند سعدی، ز محبت تو خون شد نه به وصل می‌رسانی، نه به قتل می‌رهانی

هر که دلارام دید از دلش آرام رفت چشم ندارد خلاص هر که در این دام رفت

:gol:تا گل روی تو در باغ لطافت بشکفت پرده صبر من از دامن گل چاکترست :gol:

نشاید گفتن آن کس را دلی هست که ننهد بر چنین صورت دل از دست