نتایح جستجو

  1. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    مرا رسد که برآرم هزار ناله چو بلبل که احتمال ندارم ز دوستان ورقی گل
  2. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    موضعی در همه آفاق ندانم امروز کز حدیث من و حسن تو خبر می​نرود
  3. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    در من این عیب قدیمست و به در می​نرود که مرا بی می و معشوق به سر می​نرود
  4. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    تو را سماع نباشد که سوز عشق نبود گمان مبر که برآید ز خام هرگز دود
  5. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    همه را دیده در اوصاف تو حیران ماندی تا دگر عیب نگویند من حیران را
  6. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    ما را همه شب نمی​برد خواب ای خفته روزگار دریاب
  7. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    یا تیر هلاکم بزنی بر دل مجروح یا جان بدهم تا بدهی تیر امان را
  8. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    تو برون خبر نداری که چه می​رود ز عشقت به درآی اگر نه آتش بزنیم در حجیبت
  9. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    وه که گر من بازبینم روی یار خویش را تا قیامت شکر گویم کردگار خویش را
  10. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    تو را حکایت ما مختصر به گوش آید که حال تشنه نمی​دانی ای گل سیراب
  11. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    وقتی دل سودایی می​رفت به بستان​ها بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحان​ها
  12. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    من بدین خوبی و زیبایی ندیدم روی را وین دلاویزی و دلبندی نباشد موی را
  13. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    تا بود بار غمت بر دل بی​هوش مرا سوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا
  14. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    دوش حورازاده​ای دیدم که پنهان از رقیب در میان یاوران می​گفت یار خویش را
  15. gh_engineer

    درد دل...

    من پذیرفتم شکست عشق را پندهای عشق دور اندیش را من پذیرفتم که عشق افسانه است این دل درد اشنا دیوانه است میروم شاید فراموشت کنم با فراموشی هم اغوشت کنم میروم از رفتن من شاد باش از عذاب دیدنم ازاد باش گر چه تو تنهاتر از من میشوی ارزو دارم ولی عاشق شوی
  16. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    ای روی تو آرام دل خلق جهانی بی روی تو شاید که نبینند جهان را
  17. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    اول پدر پیر خورد رطل دمادم تا مدعیان هیچ نگویند جوان را
  18. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    تا مست نباشی نبری بار غم یار آری شتر مست کشد بار گران را
  19. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    تو آن نه​ای که دل از صحبت تو برگیرند و گر ملول شوی صاحبی دگر گیرند
  20. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    مجلس ما دگر امروز به بستان ماند عیش خلوت به تماشای گلستان ماند
بالا