نتایح جستجو

حماقت که شاخ و دم ندارد! حمافت یعنی من که، این قدر دلتنگ می روم تا تو دلتنگ من شوی! خبری از دلتنگی تو نمی شود! بر می گردم چون دلتنگ میشوم

پایانی برای قصه ها نیست، نه بره ها عاقل می شوند، نه گرگ ها سیر

چشم گذاشتم رفتی،؛ اما تا همیشه شمردن شرط بازی نبود.

تنها گرگ ها نیستند که لباس میش میپوشند، گاهی پرستوها هم لباس مرغ عشق به تن میکنند عاشق که شدی کوچ میکنند.

این هم از یک عمر مستی کردنم سالها شبنم پرستی کردنم ای دلم زهر جدایی را بخور چوب عمری بی وفایی رابخور ای دلم دیدی که ماتت کرد و رفت خنده ای بر خاطراتت کرد و رفت من که گفتم این بهار افسردنی ست من که گفتم این پرستو رفتنیست آه عجب کاری بدستم داد دل هم شکست و هم شکستم داد دل

دگر از وحشت مرداب خودم دلگیرم بخدا منتظر فرصت یک تغییرم من اگر برکه صفت ماندمو و دریا نشدم چه کنم بسته تقدیرمو و بی تقصیرم مگذارید دگر بر سر راهم تله ای من خودم بی تله در دام خودم زنجیرم

الهی یکی کمکش کنه. مامانش کجاست؟

1ـ خیر خوشبختانه هیچ وقت این جور آدمی نبودم. 2ـ بله متاسفانه نامزدم چنین آدمی بود.البته همیشه ادعا میکرد من تنها فردی هستم که تو زندگیشم. البته اینم اشاره کنم این جور آدما فوق العاده زرنگن.ولی من با حس بسیار قویم این موضوع رو فهمیدم. که من تنها نیستم. نتیجشم این که من دیگه به هیچ کس بعد از اون...

:surprised::surprised:

دختر خواهر زاده اسمش مهناست. پسر یکی از پسرای دانشگام بود. فوق العاده خوشگل بود. ولی بیچاره تو زلزله فوت کرد.

مثل تقدیر پرستوی سراسیمه عشق، پشت دیوار دلم از همه محبوب تری

من به دنبال مرهمی زخمی به دل پینه بسته میگردم باور کن که سخت تنهاییم عاقبت دلشکسته می گردم من به دنبال آن کسی هستم که تو را از دلم برید و ربود باب شوم زخم فاصله را روبروی این دو چشم خسته گشود.

سلام مرصی. شما چطورین؟ نه

دیروز پر از عطر خاطرات تو بود و امروز با خاطرات تو نفس می کشم و به تماشای قلب خود می نشینم.

هیچ کس ندانست، کوه چون سنگ بود تنها شد یا چون تنها بود سنگ شد.

دلم جرائش قطره ایی بیش نیست، تو ای عشق او را به دریا ببر

ما افسرده دلان ساکن کوی غم و دردیم، در عشق شکست خورده ولی توبه نکردیم.

تو به افتادن من در خیابان خندیدی و من همه ی حواسم به چشم های مردم بود که عاشق خنده ات نشوند.

چی بگم از نگفته ها، از گریه های بی صدا، بی کسی عادت شده و خنده نمونده رو لبا، نگفته ها بهتر از اون گفته ناشنیده ام من که حضور غصه رو به جون دل خریده ام.

شربتی تلخ تر از زهر فراغت باید تا کند لذت وصل تو فراموش مرا