آن چنان آلوده است عشق غمناکم با بیم زوال
که همه زندگیم میلرزد چون تو را می نگرم
مثل این است که از پنجــــــــــــره ای تک درختم را سرشار از برگ در تب زرد خزان می نگرم
مثل این است که جریانی را روی خطوط مغشوش اب روان می نگرم!!!
تو چه هستی جز یک لحظه که چشمان مرا
می گشاید به برهوت آگاهی؟!!
آه بگذار...