نتایح جستجو

[IMG]

[IMG]

اوه خوشم اومد نکنه سنجی ها....درست می گی موافقم! همیشه نمیشه از جز به کل رسید علتش شاید این باشه.... قابلی نداشت آبجی عزیز خوبه موسیقی سنتی یه چیز دیگه است به وجد میاره آدمو حتی زمانی که خود حزنه! مرسی از شعرها عزیزم:gol: ماراحدیث دیگر و سودای دیگریست در این سری که بر سر زانو نهاده ایم! معینی...

بعله دیگه:بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد.... مرسی از توضیحاتت بیژن جان پس اسمش مرجانه!اینجوری راحتتر میشه دنبالش بود راستی مادر هم دست خوش دارند ها... :gol: باغچه تون همیشه پر گل و دلت خوش بیژن:gol:

نه دیگه خودت نشونم دادی خودتم باید یه فکری بکنی!الانم که تابستون نزدیکه جور همه بستنی هامو باید بکشی:دی شدید راستی سلام

و درد واژه نیست... ... از درد سخن گفتن و از درد شنیدن با مردم بی درد ندانی که چه درد است

[IMG]

ممنونم دوست عزیز سرت سبز و دلت خوش باد جاوید....

حالا اگه من هوس کنم چی میشه بعد؟بستنی این مدلی از کجا پیدا کنم:دی [IMG] مرســـــــــــــی

:gol:گاه به گاه پرسشی کن که زکات زندگی پرسش حال دوستان گاه به گاه کردن است:gol:

واااااای مرسی زیاد[IMG] یه سوال داشتم:شماره 7 که گلاش خیلی انبوه!اسمش چیه؟شرایط نگهداریش چیه؟تو باغچه هم میشه کاشت یا نه آپارتمانیه؟همیشه گل میده یا یه دوره مشخص داره؟ بیشتر از یه سوال شد:دی خیلی قشنگ بودند مخصوص اون که رنگشم خیلی ملیح کلی کیف می کنی با این گلا بیژن جان دیگه نه؟

:gol: ممنون با کشفم موافقی اما با کلش نه؟! نظرتو در مورد اون قسمتی که موافق نیستی مینوشتی برام!؟ تبادل نظر میکردیم! نه همدردی که گویم راز با او دمی خود را کنم دمساز با او نه یاری تا در یاری گشاید زمانی از در یاری در آید نمی بینم چو کس دمساز با خویش همان بهتر که گویم راز با خویش

داشتم جاز گوش میدادم-پیانو از فریبرز لاچینی! ولی الان دیگه باید برم خواب رو دریابم خوشوقت شدم عطار جان شب خوش

[IMG]

راستش دقیق یادم نیست از هاتف یا خواجوی کرمانی....نگاه میکنم برات بعدا! سنتی هم در شعر و هم در موسیقی شدید قابلی نداشت جناب عطار :دی

بله درسته تعریفی مشخص از شرایطی مشخص:دی خواهش می کنم اگه اشتباه نکنم از سیف فرغانی بود... قشنگه.... آخه عکس پروفایلت ناخودآگاه آدم و وادار میکنه بگی جناب عطار به هر حال من خوشم میاد بگم :دی-اگه اشکالی نداره البته؟ دل به تو داده ام ولی باز در این ترددم تا به تو چون سپارمش یا زتو چون ستانمش...

مرسی عزیزم خیلی لطف داری:gol::gol: من هم امیدوارم بتونیم هم صحبت های خوبی باشیم البته من یه خواهر خوب دارم اما خوب آبجی رو راستش تا حالا به کار نبردم....:redface: باهات موافقم پیوند خونی تعیین کننده نیست: ای بسا هندو و ترک همزبان ای بسا دو ترک چون بیگانگان پس زبان محرمی خود دیگرست همدلی از...

پس به قول شاملو:من درد مشترکم مرا فریاد کن....! به هر حال امیدوارم مود پایداری نباشه چون ممکنه کار دستمون بده! مطابق معمول خوشحال شدم فعلا خوش باشی!

خداروشکر... من هم خوبم فقط نمیدونم چرا این ترم آخری اصلا حس باز کردن کتاب ها نیست!!احساس اندود بودن میکنم!! نمیدونم چرا لغتی بهتر از این پیدا نکردم!!

این محبت شما رو میرسونه و خودش یه دنیا ارزش داره.... حتما باز هم می نویسم مثه خودمی پس فقط من معتاد شدم تو مواظب خودت باش:دی مرسی از شعر آبجی-تا حالا به کسی نگفته بودم آبجی!! خوش باشی