برایت بارها باید بگویم که در رگهای من جاری شدی چون خون که از من ساختی بار دگر مجنون که شاید
نمی دانم که در روی نگین تاج ذرین کلاهت جای میگیرم و یا در زیر دستان توبی رحمانه می میرم
نمی دانم زمان مردنم آیا در آغوش تو جانم را خدا گیرد و یا این آرزو در نطفه می میرد که شاید
در این دنیای بی مهری به...