باباغوری- کسی که چشمش از کاسه بيرون آمده باشد
بامب- توسری, ضربتی که با کف دست بر روی سر کسی زنند.
بامبول- حقه.
بريده- شخصی را گويند که مصائب بسيار به سرش آمده و کار نيک و بد بسيار کرده است
بلبلی(گوش)- گوش پهن و بزرگ را گويند.
بور- کسی را گويند که بخواهد خوش مزگی کند ولی کامياب نشود يا تصور می...