آي ادم ها، که بر ساحل نشسته شاد و خندانيد،
يک نفر در آب دارد مي سپارد جان.
يک نفر دارد که دست و پاي دائم مي زند
روي اين درياي تند و تيره و سنگين که مي دانيد،
آن زمان که مست هستند
از خيال دست يابيدن به دشمن،
که گرفتستيد دست ناتوان را،
تا توانايي بهتر را پديد آريد،
آن زمان که تنگ مي بينديد
بر...