نتایح جستجو

سه بوسه کز دو لبت کرد وظیفه من اگر ادا نکنی قرض دار من باشی من این مراد ببینم بخود که نیم شبی بجای اشک روان در کنار من باشی

دارنده چو ترکیب طبایع اراست از بهر چه او افکندش در کم و کاست

من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش که تو خود دانی اگر زیرک وعاقل باشی

نا کرده گنه در این جهان کیست بگو وانکس که گنه نکرد چون زیست بگو من بد کنم و تو بد مکافات کنی پس فرق میان من و تو چیست بگو

شمه از داستان عشق شور انگیز ماست این حکایتها که از فرهاد وشیرین کرده اند

من خسته با این دل شیدا چه کنم امروز بسر شد با غم فردا چه کنم شوق دیدار تو بی تابم کرد ترسم نرسم بوصال توئ لیلا چه کنم

من تکیه دادام به دری تاریک پیشانی فشرده ز دردم را می سایم از امید بر این در باز انگشتهای کبود و سردم را

سلام: خوبی عزیز؟ ای امتحانات پیش کش روزگار هم می گذره.

دلم میل گل باغ تو داره درون سینه ام داغ تو داره بشم آلاله زاران لاله چینم ببینم آلاله هم داغ تو داره

دوش رفتم بدر میکده خواب الوده خرقه تر دامن و سجاده شراب الوده امد افسوس کنان مغبچه باده فروش گفت بیدار شو رهرو خواب الوده شست وشو کن وانگه بخرابات خرام تا نگردد زتو این دیر خراب الوده

ای کاش که بخت سازگاری کردی با جور زمانه یار یاری کردی از دست جوانیم چو بر بود عنان پیری چو رکاب پایداری کردی

تو نیکی می کن و دردجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز

زین خوش رقم که بر گل رخسار میکشی خط بر صحیفه گل و گلزار میکشی

نقد بازار جهان بنگروازار جهان گر شما را نه بس این سود وزیان ما را بس

یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم غم اغیار مخور تا نکنی نا شادم

دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس که چنان زو شده ام بی سروسامان که مپرس

خرابتر از دل من غم تو جائی نیافت که ساخت در دل تنگم قرارگاه نزول

شب تاریک وسنگستان و مو مست قدح از دست مو افتاد ونشکست نگهدارنده اش نیکو نگه داشت وگر نه صد قدح نفتاده بشکست

دلا تا کی در این کاخ مجازی کنی مانند طفلان خاک بازی

چو بر شکست صبا زلف عنبر افشانش بهر شکسته که پیوست تازه شد جانش کجاست همنفسی تا بشرح عرضه دهم که دل چه می کشد از روزگار هجرانش