نتایح جستجو

  1. باران 686

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    آوای دهل شنیدن از دور خوش است ورنه نبود کسی نگردد عاشق
  2. باران 686

    قاب های گوشی خلاقانه و بامزه

    میری 1 تومن قاب گوشی میخری.بعد یه شوکولات 100 تومنی میخوری بعد باید بری 5 تومن دندون بکاری.از من گفتن بود.:D
  3. باران 686

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    الا یاران همه آنچه که گفتم بود از روی شوخی و نه جدی اگر از بهر آن گشتید غمگین مرا آگه کنید تا من بدانم هم اینک جملگیتان را سپارم به یزدان،عشق بی همتای نابم;)
  4. باران 686

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    تو خود دانی که سیرند و نرفتی عجب اشکان، سمج و سفت و سختی:biggrin:
  5. باران 686

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    قصدم نبود دادن سختی به تو ای دوست رو با دگران خوش گذران سالوادور ای دوست;)
  6. باران 686

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    نباشم ساقی و مصرف کننده فقط جو میدهم اشکان رجایی:D
  7. باران 686

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    به گمانم که سالوادور نامی شده از من گلایه مند و غمین:cool:
  8. باران 686

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    رجایی گشته ای کمیاب و ناپیدا اتی گفتا که یادی کرده ای از ما
  9. باران 686

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    عجب شعری تو گفتی ناشناسا مهندس،برقی و گشتی تو نالان! یکایک کرده ای چالش تو یاران کنون من هم کشم چالش شما را کجای سرزمینم هستی ای دوست؟ کجا دارد چنین طنازی ای دوست؟ بگو جانم که تابستان امسال بباشد چندمین گرمای هر سال؟(1) گمانم تجربه بسیار داری از عشق و عاشقی و بیقراری عجب کرده غلط آن دخت...
  10. باران 686

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    بشنو و باور مکن ای رحمتی باشدش رحمت برای هر کسی
  11. باران 686

    هذیان ها ی ادبی ، جستاری برای خود بودن در فالب ادبیات

    وقتــی بهشت عـزوجل اختــراع شد حوا که لب گشود عسل اختراع شد‌ .‌ در چشمهای خسته‌ی مردی نگاه کرد لبــخند زد و قنــــــد بدل اختـــراع شد . آهی کشید، آه دلش رفت و رفت و رفتت تا هالــــه‌ای به دور زحل اختــــــراع شد . حوا بلوچ بود ولی در خلیـــج‌ فارس رقصید و درحجاز هبل اختراع شد . آدم نشسته بود...
  12. باران 686

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    باران بودش رحمت ایزد من نیز شوم مست ز ایزد هر چه بود و هست ز ایزد مانند می است و مست سازد
  13. باران 686

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    منم مانند مهدی بودم آن هنگام که یک یک میزدم بر جان و میخوردم شراب سرخ رنگی را که میدیدم بسان قطره های اشک از چشمم
  14. باران 686

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    نصیحتی کنمت بشنو رحمتی بهانه نگیر نگرد دور و بر می و مستی و بهانه نگیر
  15. باران 686

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    و بعد از آن همه یک یک برای شادی یک یک به پایان بردن این خم را و تا آخر از آن خوردند
  16. باران 686

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    برو ای رحمتی سوی خیابان الف بعد آن بگذر تو از بلوار ب آن زمان دیدی تو یک سبزی فروش دور برگردان بزن رو سوی شوش میرسی بعد از هزاران پیچ و خم بر در میخانه ی یاران و من
  17. باران 686

    کوچه های تنهایی

    درونم کوچه باغی خشک و بی روح خداوندا رها سازم از این حس
  18. باران 686

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    سحر رفتم به میخانه بدیدم من همه یاران همه سر در گریبان و همه از غم شدن نالان:cry:
  19. باران 686

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    هر سحر بنشینم و با اشک او را خواهمش تا ببینم میرسد روزی که او را بینمش
  20. باران 686

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    مدتی میشود از حال خرابم نشنیدی تو طنین دل بی تاب و نزارم نشنیدی
بالا