نتایح جستجو

  1. *محیا*

    مشاعرۀ سنّتی

    دردم از یار است و درمان نیز هم دل فدای او شد و جان نیز هم
  2. *محیا*

    مشاعرۀ سنّتی

    تو مپندار كه خاموشي منهست برهان فراموشي من
  3. *محیا*

    خالکوبی!!!!

    سلام یه چیزی که امروزه مد شده و ورد زبون همه شده اینه که هرکی آزاده هر طوری لباس بپوشه هر طوری دلش می خواد زندگی کنه بله هر کی توی همه امورات شخصی خودش آزاده هر کاری رو انجام بده ولی تاثیرش بر جامعه دیگه حق بقیه هم هست چیزی که من دارم برداشت می کنم از عموم انسانهای در حال حاضر یه موج عظیم...
  4. *محیا*

    مشاعرۀ سنّتی

    مرا شکستی و من باز با تو بد نشدم نشد شبیه تو باشم, نشد, بلد نشدم اگرچه شد بدی ات زخم بر دلم بزند ولی نشد که خیال تو را به هم بزند
  5. *محیا*

    مشاعرۀ سنّتی

    زندگاني گر کسي بي عشق خواهد من نخواهم راستي بي عشق زندان است بر من زندگاني شهريار
  6. *محیا*

    خلوتی با خدا

    خدای مهربانم! کمکم کن ! سخته خیلی سخته خدا خیلی :cry:
  7. *محیا*

    خلوتی با خدا

    خدای مهربانم ! به تو پناه می آورم از آنچه مرا از تو ناامید می کند خدای مهربانم صبر و قرارم بده تا بتوانم در آرامش تصمیم درست بگیرم تا بتوانم در آرامش درست بیاندیشم خدای مهربانم کمکم کن کمکم کن تا ناامیدی مرا از تو دور نکند
  8. *محیا*

    مشاعرۀ سنّتی

    دلا در عاشقی ثابت قدم باش که در این ره نباشد کار بی اجر
  9. *محیا*

    مشاعرۀ سنّتی

    دردم از یار است و درمان نیز هم دل فدای او شد و جان نیز هم
  10. *محیا*

    مشاعرۀ سنّتی

    یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور
  11. *محیا*

    مشاعرۀ سنّتی

    اگر بر جای من غیری گزیند دوست حاکم اوست حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم
  12. *محیا*

    مشاعرۀ سنّتی

    یارب آن شاه وش ماه رخ زهره جبین در یکتای که وگوهر یکدانه کیست
  13. *محیا*

    مشاعرۀ سنّتی

    دیر است که دلدار پیامی نفرستاد ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد صد نامه فرستادم و آن شاه سواران پیکی ندوانید و سلامی نفرستاد
  14. *محیا*

    مشاعرۀ سنّتی

    مــرغ دل در قــفــس ســیــنــه مــن مــی نــالـد بـــلـــبـــل ســـاز تــرا دیــده هــم آواز امــشــب
  15. *محیا*

    مشاعرۀ سنّتی

    دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست گر دردمند عشق بنالد غریب نیست
  16. *محیا*

    مشاعرۀ سنّتی

    در مدرسه حتی تو نرفتی ز خیالش.. استاد از او هندسه پرسید، غزل گفت..!!
  17. *محیا*

    مشاعرۀ سنّتی

    رشته صبرم به مقراض غمت ببریده شد همچنان در آتش مهر تو سوزانم چو شمع
بالا