كس نزد هرگز در غمخانه اهل وفا
گر بدو گويند بر در كيست گويد آشنا
چيست باز اين زود رفتن يا چنين دير آمدن
بعد عمري كامدي بنشين زماني پيش ما
چون نمي آيد به ساحل غرقه درياي عشق
مي زند بيهوده از بهر چه چندين دست و پا
گفته اي هرجا كه مي بينم قلان را مي كشم
خوش نويدي داده اي اما نمي آري بجا...