نتایح جستجو

  1. pink girl

    غزل و قصیده

    پیامی ز مژگان تر می‌فرستم کتابی به خون جگر می‌فرستم سوی آشنایان ملک محبت ز شهر غریبی خبر می‌فرستم در اینجا جگرخستگان‌اند افزون ز هر یک درود دگر می‌فرستم درود فراوان سوی شاه خوبان ز درویش خونین‌جگر می‌فرستم گهر می‌فرستم سوی ژرف دریا سوی شکرستان، شکر می‌فرستم ولیکن چه چاره؟ که از دار غربت...
  2. pink girl

    رباعی و دو بیتی

    مجنون اگر احتمال لیلی نکند شاید که به صدق عشق دعوی نکند در مذهب عشق هر که جانی دارد روی دل ازو به هر که دنیی نکند
  3. pink girl

    سلام عزيزم . مرسي خوبم تو چطوري ؟؟ ممنونم گلم . پس معلومه سليقه تو هم محشره .

    سلام عزيزم . مرسي خوبم تو چطوري ؟؟ ممنونم گلم . پس معلومه سليقه تو هم محشره .
  4. pink girl

    رباعی و دو بیتی

    صفاي اشك آهم داده اين عشق دل دور از گنا هم داده اين عشق دو چشمونت يه شب آتش به جون زد خيال كردم پناهم داده اين عشق
  5. pink girl

    شعر نو

    بزرگ بود و از اهالي امروز بود و با تمام افق هاي باز نسبت داشت و لحن آب و زمين را چه خوب فهميد صداش به شكل حزن پريشان واقعيت بود و پلك هايش مسير نبض عناصر را به ما نشان داد و دست هاش هواي صاف سخاوت را ورق زد و مهرباني را به سمت ما كوچاند به شكل خلوت خود بود و عاشقانه ترين...
  6. pink girl

    غزل و قصیده

    من مست می عشقم هشیار نخواهم شد وز خواب خوش مستی بیدار نخواهم شد امروز چنان مستم از باده‌ی دوشینه تا روز قیامت هم هشیار نخواهم شد تا هست ز نیک و بد در کیسه‌ی من نقدی در کوی جوانمردان عیار نخواهم شد آن رفت که می‌رفتم در صومعه هر باری جز بر در میخانه این بار نخواهم شد از توبه و قرایی بیزار شدم،...
  7. pink girl

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    اي از گل عذارت هر مرغ را نوايي در هر دلي خيالي بر هر سري هوايي آيين بي وفايي هم خود بگو كه خوب است از چون تو خوبرويي وز چون تو دلربايي
  8. pink girl

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    چه خوش بودي دلا گر روي او هرگز نمي ديدي جفاهاي چنين از خوي او هرگز نمي ديدي سخن هايي كه در حق تو سر زد از رقيب من گرت مي بودي دردي سوي او هرگز نمي ديدي
  9. pink girl

    مشاعرۀ سنّتی

    تويي كه رخش ترا از براي پاي انداز زمانه اطلس نه توي آسمان دارد
  10. pink girl

    مشاعرۀ سنّتی

    يار ما بي رحم ياري بوده است عشق او با صعب كاري بوده است
  11. pink girl

    شعر نو

    زندگي يعني شب نو ،روز نو انديشه ي نو زندگي يعني غم نو حسرت نو پيشه ي نو زندگي بايست سرشار از تكان و تازگي باشد زندگي بايست يكدم ،يك نفس حتي ز جنبش وا نماند گر چه اين جنبش براي مقصدي بيهوده باشد زندگاني همچنان آب است آب اگر راكد بماند چهره اش افسرده خواهد شد و بوي گند مي گيرد در ملال آبگيرش...
  12. pink girl

    شعر نو

    فریاد می زنم ، من چهره ام گرفته من قایقم نشسته به خشکی مقصود من ز حرفم معلوم بر شماست ، یک دست بی صداست ، من ، دست من کمک ز دست شما می کند طلب، فریاد من شکسته اگر در گلو ، وگر فریاد من رسا ، من از برای راه خلاص خود و شما، فریاد می زنم ، فریاد می زنم...
  13. pink girl

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    تو خون به كاسه من كن كه غير تاب ندارد تنك شراب ستم ظرف اين شراب ندارد چه ديده اي و درين چيست مصلحت كه نگاهت تمام خشم شد و رخصت عتاب ندارد
  14. pink girl

    غزل و قصیده

    آه تا كي ز سفر باز نيايي باز آ اشتياق تو مرا سوخت كجايي باز آ شده نزديك كه هجران تو ما را بكشد گر همان بر سر خونريزي مايي با آ كرده اي عهد كه باز آيي ما را بكشي وقت آنست كه لطفي بنمايي باز آ رفتي و باز نمي آيي ومن بي تو بجان...
  15. pink girl

    رباعی و دو بیتی

    آنان كه به كويي نگران مي گردند پيوسته مرا به قصد جان مي گردند از رشك نبات مي دهم جان كه چرا گرد سر هم نام فل مي گردند
  16. pink girl

    رباعی و دو بیتی

    يا صاحب ننگ و نام ميبايد بود يا شهره خاص و عام مي بايد بود القصه كمال جهد ميبايد كرد در وادي خود تمام مي بايد بود
  17. pink girl

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    ياد او كردم ز جان سد آه دردآلود خاست خوي گرمش در دلم بگذشت و از دل دود خاست چون نفس امشب فرو بردم جدا از صبح وصل كز سر بالين من آن سست پيمان زود خاست
  18. pink girl

    مشاعرۀ سنّتی

    در ره پر خطر عشق بتان بيم سراست بر حذر باش در اين راه كه سر در خطر ست
  19. pink girl

    غزل و قصیده

    روزها شد تا كسم پيرامن اين در نديد تا تو گفتي دور شو زين در كسم ديگر نديد چه ديده اي و درين چيست مصلحت كه نگاهت تمام خشم شد و رخصت عتاب نداد تو زود رنج تغافل پرست وه چه بلندي چه گفته ام كه سلامم دگر جواب ندارد بخشكسال وفا رستي اي گياه محبت بريز برگ كه ابر اميد آب ندارد دل بلاكش وحشي كه...
  20. pink girl

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    فرياد كه سوز دل عيان نتوان كرد با كس سخن از داغ نهان نتوان كرد اينها كه من از جفاي هجران ديدم يك شمه به سد سال بيان نتوان كرد
بالا