پیکر تراش پیرم و با تیشه خیال
یکشب تو را ز مرمر شعر آفریده ام
تا در نگین چشم تو نقش هوس نهم
ناز هزار چشم سیه را خریده ام
بر قامتت که وسوسه شستشو در اوست
پاشیده ام شراب کف آلود ماه را
تا از گزند چشم بدت ایمنی دهم
دزدیده ا م ز چشم حسودان نگاه را
تا پیچ و تاب قد تورا دلنشین کنم
دست از سر نیاز به...