نتایح جستجو

الهی سینه ای ده آتش افروز در آن سینه دلی وان دل همه سوز

شبت خوش:gol::gol:

بسیار خوشحال شدم از بودنت:biggrin: ولی من باید دیگه برم:( خوش بگذره:gol:

امشب ای ماه به درد دل من تسکینی تو هم ای ماه همدرد من مسکینی شهریار

آنکه بی جرم برنجید و به تیغم زد و رفت بازش آرید خدا را که صفایی بکنیم

دل بسی خون به کف آورد ولی دیده بریخت اله اله که تلف کرد و که اندوخته بود

دوش بر یاد حریفان به خرابات شدم خم می دیدم و خون در دل و پا در گل بود شرمنده تشکرام تموم شدن

دل برده از من آنکه ز من دل بریده است دیگر در این قمار نباید زیان دهم فاضل

الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور پدر را باز پرس آخر کجا شد مهر فرزندی؟

ای صاحب کرامت شکرانه سلامت روزی تفقدی کن درویش بینوا را

مرسی:gol: ممنون از همراهیت خودت که باشی از هزار تا تشکر با ارزشتره گلم;) خوش گذشت:gol::gol::gol:

تو زهری زهر گرم سینه سوزی تو شیرینی که شور هستی از توست شراب جام خورشیدی که جان را نشاط از تو غم از تو مستی از توست مشیری

تا لبم دگر نفس نمی رسد ناله ام به گوش کس نمی رسد می رسی به کام دل که بشنوی: ناله ای از این قفس نمی رسد... مشیری

دل گفت فروکش کنم این شهر به بویش بیچاره ندانست که یارش سفری بود

یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم دولت صحبت آن مونس جان ما را بس

تا رفتنش ببینم و گفتنش بشنوم از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم

رفتم که خار از پا کشم محمل ز چشمم دور شد یک لحظه ای غافل شدم صد سال راهم دور شد

من در این تاریکی من در این تیره شب چانفرسا زائر ظلمت گیسوی توام.... حمید مصدق

دل از من برد و روی از من نهان کرد خدا را با که این بازی توان کرد؟ شرمنده دوست عزیز فکر کنم تشکرام تموم شدن دوباره!

آتش است این بانگ نای و نیست باد هرکه این آتش ندارد نیست باد