نتایح جستجو

سلام حالا درست شد:biggrin: عیدت مبارک مریم جان:gol:

[/URL]

[IMG]

[/URL]

ممنون نغمه جان:gol: بر شما هم مبارک باشه و نماز روزه هاتونم قبول حق باشه ایشالله:w23:

ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما آبروی خوبی از چاه زنخدان شما عزم دیدار تو دارد جان بر لب آمده باز گردد یا برآید چیست فرمان شما؟

روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم ساکن کوی بت عربده جویی بودیم عقل و دین باخته دیوانه رویی بودیم بسته سلسله سلسله مویی بودم ...

در شبان غم تنهایی خویش عابد چشم سخنگوی توام من در این تاریکی من در این تیره شب جانفرسا زائر ظلمت گیسوی توام...

دل از من برد و روی از من نهان کرد خدا را با که این بازی توان کرد؟

یا رب آن ماهرخ شاهوش زهره جبین در یکتای که و گوهر یکدانه کیست؟

سلام:gol: تو چنان پاک و لطیفی که به هنگام وداع حیفم آمد که تو را من به خدا بسپارم

مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید

آنان که ز ما دور ولی در دل و جانند بسیار گرامی تر از آنند که دانند:gol::gol:

من دگر آن نیستم به خویش مخوانم من گل خشکیده ام به هیچ نیرزم عشق فریبم دهد که مهر نبندم مرگ نهیبم زند که عشق نورزم مشیری

نیست یکدم شکند خواب به چشم کس و لیک غم این خفته چند خواب در چشم ترم میشکند...

ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما آبروی خوبی از چاه زنخدان شما عزم دیدار تو دارد جان بر لب آمده باز گردد یا برآید چیست فرمان شما حافظ

در قنوتم ز خدا عقل طلب می کردم عشق اما خبر از گوشه محراب گرفت فاضل نظری

تا توانی به جهان خدمت محتاجان کن به دمی یا درمی یا قلمی یا قدمی

هر که شد محرم دل در حرم یار بماند وانکه اینکار ندانست در انکار بماند

ما اجنبی ز قاعده کار عالمیم بیگانه گرد کوچه و بازار عالمیم ما مردمان خانه به دوشیم و خوش نشین نی زان گروه خانه نگهدار عالمیم وحشی بافقی