نتایح جستجو

  1. N

    مشاعرۀ سنّتی

    در پس پرده بسی راز نهان می بینم یک جهان عشق در این کنج جهان می بینم
  2. N

    مشاعرۀ سنّتی

    ما بی غمان مست دل از دست داده‌ایم همراز عشق و همنفس جام باده‌ایم
  3. N

    مشاعرۀ سنّتی

    وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی  تا با تو بگویم غم شب های جدایی 
  4. N

    مشاعرۀ سنّتی

    الا ای ساقی دلبر مدار از می تهی دستم که من دل را دگرباره به دام عشق بربستم
  5. N

    مشاعرۀ سنّتی

    من خدای غزل ناب نگاهت شده ام از رگ گردن تو، من به تو نزدیک ترم
  6. N

    مشاعرۀ سنّتی

    يك جمع نكوشيده رسيدند به مقصد  یک قوم دويدند و به مقصد نرسيدند
  7. N

    مشاعرۀ سنّتی

    تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو                  تا تو مراد من دهی من به خدا رسیده ام رهی معیری
  8. N

    نظرسنجی مسابقۀ ادبی 15

    با تشکر از دوستان :gol: انتخابهای من : 2 5 7 تشکر نغمه جان :gol:
  9. N

    مشاعرۀ سنّتی

    مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست چگونه با جنون خود مدارا میکنم هر شب
  10. N

    گفتگوهای تنهایی

    براي چيزهايي خسته ام كه نه از دست تو نه از دست هيچكس كاري ساخته نيست بعضي موقع ها فكر ميكنم اين توقع منه، كه زياد شده از زندگي يا اين منم كه دارم اشتباه ميرم همه چي رو منم كه اشتباه قضاوت ميكنم راجع به همه چي بعضي موقع ها فكر ميكنم شايد تو اگه بيشتر حواست بهم ميبود اگه منو بيشتر دوست ميداشتي...
  11. N

    مشاعرۀ سنّتی

    تو را خبر ز دل بی‌قرار باید و نیست غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست
  12. N

    جمله های كوتاه با يك دنيا معنا

    حرف ها را در دل نگاه نداريم تاريخشان كه بگذرد خشك مي شوند… طلايي و به ظاهر زيبا!! اما ديگر ماهيت سبز خود را ندارند! ماهيت گياهان سبزيست و ماهيت حرف ها،گفته شدن. نگفتن همواره حسرت دارد و گفتن باعث آرامشت مي شود و در نهايت نفسي مي كشي و مي گويي:راحت شدم : ) حرف هايم را زدم… جرأت اينجاست كه معنا...
  13. N

    مشاعره با شعر سعدی

    می‌گفتمت که جانی، دیگر دریغم آید گر جوهری به از جان ممکن بود تو آنی
  14. N

    مشاعرۀ سنّتی

    یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم  دولت صحبت آن مونس جان مارا بس
  15. N

    مشاعرۀ سنّتی

    تا نگار من ز محفل پای در محمل نهاد داغ حسرت عاشقان را سر به سر بر دل نهاد
  16. N

    مشاعرۀ سنّتی

    تا تو به خاطر منی کس نگذشت بر دلم مثل تو کیست در جهان تا ز تو مهر بگسلم
  17. N

    مشاعرۀ سنّتی

    تو اگر به هر نگاهی،  ببری هزارها دل نرسد بدان نگارا،  کـه دلی نگاهداری
  18. N

    مشاعرۀ سنّتی

    انگشت به لب مانده ام از قاعده ی عشق ما یار ندیده تب معشوق کشیدیم
  19. N

    مشاعرۀ سنّتی

    تو تمنای من و یار من و جان منی  پس بمان تا که نمانم به تمنای کسی
بالا