نتایح جستجو

همه چي دست به دست هم داده كه ما رو از هم جدا كنه!!!!!! آخه پسره خصوصيات خوبي داره كه هر كسي ازش براحتي دل نمي كنه!تازه اونم پسري كه ميدونه دلش جاي ديگست!!!!!!!!!!!!

نه.من چيزي كم ندارم كه بهتر از من گير بياره.چند بارم گفته هيچكسي براش من نميشم! چرا جوابتونو ندم؟ به اندازه كافي انتقادپذيرم

هيچي بدش نمياد پسره مال اون بشه منتظر نشسته شوهرش بره خونش

من از25 سال بيشتر دارم اساسم الكي نيست مطمئنم ديگه كسيو مثل اون پيدا نمي كنم

جو سنگينيه خيلي لاغر شدم از بس غصه خوردم

من كه ازدواج نمي كنم ولي مامانه داره كارخودش رو مي كنه.داره پسره رو از پا در مياره با قلبش!!!!!!! پشيموني كه تا آخر عمرم با منه

واقعا منم خسته شدم چقدر بده که سرنوشت ماها بدست خونواده هامون نوشته میشه(اونم با دلايل مسخره)

مشكل ماهم همينه هيچكدوم دل نمي كنيم اگه يكيمون ازدواج كنه اون يكي هم............. هيچكدوم پيش قدم نميشه.نميتونه

منم همين طور بودم ازش خواستم احترام مامانشو نگهداره براي همينم ازم دل نمي كنه من بدي نكردمو نمي كنم

همين ديگه از مامانشم نمي گذره

بهش گفته.مامانه اصرار داره برا اينكه فاميل باشه كه جمع و جورش كنه.پسرش پيشش باشه.تنها اين نيست.ميگه از كارش استعفا بده بيادكشاورزي كنه اونم راضي نميشه

حال مامانه خوب نيست ممكنه فوت بشه.بعدا خانوادش راضي نميشن كه داداششون با من ازدواج كنه

آخه الان يك ساله كه بي خيال ازدواج شديم وبا هم رابطه شديم خانواده منم نگرانن كه سن ازدواجم بگذره يه خواهر كوچكتر هم دارم كه تقريبا وقت ازدواجشه

بايكي از خواستگارام قصد ازدواج دارم ولي مامانش مخالفه.همديگه رو خيلي دوست داريم و سه ساله منتظر هميم:(مامانش ميگه با دختر خالت ازدواج كن و ناراحتي قلبي هم داره:(گفته اگه با من ازدواج كنه خودش رو مي كشه و بخاطر من 2بار بيمارستان بستري شده چون پسرش باهاش بحث كرده:(الانم توي اورژانسه.هيچ دليلي هم...

انسان هاي عجيب و غريبين

خشنگ بود

واقعا زيبا بود عزيزم:gol: :gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol:

خيلي قشنگ بود

جالب بود منم یاسیم

حرفه ای بوده