نتایح جستجو

یعقوب امیدش همه پیراهن توست ای یوسف گمگشته ی کنعان برگرد

باد پیچید در ترانه ی برگ برگ لرزید از بهانه ی باد هرکجا برگ خشکی بود افتاد باغ نالید و گفت باد مباد

سلام پارسای عزیز ممنوم از درخواست دوستی! اما اگر ناراحت نمیشی ترجیح میدم لیست دوستانم خالی بمونه!

یارب ـن نوگل خندان که سپردب یه منش از بس که ننر بود سپردم به ننش! :w15: می سپارم به تو از شر حسود چمنش! درست نوشتم دیگه؟!

نمی دانم چه می خواهم بگویم زبانم در دهان باز، بسته است

درون سینه ام صد آرزو مرد گل صد آرزو نشکفته پژمرد

اندکی آنسوتر, جائیست که یک دوست در آنجا دارم هر کجا هست, به هر حال, به هر فکر, به هر کار, عزیز است خدایا تو خودت غرق سعادت دارش

یک نصیحت بشنو از من کاندر آن نبود غرض چون کنی رای مهمی تجربت از پیش کن

در آرزوی آمدنش نذر کرده ام یعنی که می شود سحری حاجتم روا؟

کجاست آی نشانت کجاست محرم صبح که کوه نام تو را خواند تا دمادم صبح

از ازل تا به ابد پرسش آدم این است دست بر میوه ی حوا بزنم یا نزنم؟

دو تنها و دوسرگردان دو بی کس ز خود بیگانه از هستی رمیده

تا چشم بشر نبیندت روی بنهفته به ابر چهر دلبند

تمام عبادات ما عادت است به بی عادتی کاش عادت کنیم

دستم...دلم... دست و دلم دارند می لرزند نه! هیچ ماهی سرخیش مثل محرم نیست

در جبهه های جنگ شنیدم ز افسری غمگین حکایتی که کشنده است باورش!

یادت آمد من همانم که... یادت نیامد باز, حق داری که نشناسی

یکی قطره باران ز ابری چکید خجل شد چو پهنای دریا بدید

دل کمی شور می زند گاهی, راستش را بخواهی آشوبم با وجودی که دوستت دارم با وجودی که دوستم داری

تنها یکی به قله ی تاریخ می رسد هر مرد پا شکسته که تیمور لنگ نیست