مشاعرۀ سنّتی

mx_2000

عضو جدید
تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پرکن قدح باده که معلومم نیست
کاین دم که فرو برم برآرم یا نه
حکیم عمر خیام

همت طلب از باطن پیران سحرخیز
زیرا که یکـی را ز دو عالم طلبیدند


------ فروغی بسطامی -------
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا که بودیم نبودیم کسی
کشت مارا غم بی همنفسی

تا که رفتیم همه یار شدند
خفته ایم و همه بیدار شدند
دنیی و دین کرده*ایم در سر کارش

گردن و سر می*نهیم تیغ و قفا را


ای بت نامهربان، بیا و بیاموز

از سخن من حدیث مهر و وفا را
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نمود آن زلف مشکینش که عنبر گشت مسکینش/ زهی مشک و زهی عنبر چه شیرین است بی خویشی
یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور

کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن

وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور

کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن

وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور
رواق منظر چشم من آشیانه توست / کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا