AvA-6586
پسندها
6,506

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • مرسی..
    ان شاالله که گرفتاریات حل میشه...
    اره تازگیا خیلی خلوت شده.:(
    سلام آواجون خوبی؟
    کم پیدا شدی!!!!
    ممنون از عکسای زیبات
    یک روز یک جایی‌ ناگهان این اتفاق برایِ ما می‌‌افتد
    کتاب مان را می‌‌بندیم عینکمان را از چشم بر میداریم
    شماره‌ای را که گرفته ایم قطع می‌کنیم و گوشی را روی میز می‌گذاریم
    ماشین را کنار جاده پارک می‌‌کنیم و دستمان را از رویِ فرمان بر میداریم
    اشک‌هایمان را پاک می‌کنیم و خودمان را در آینه نگاه می‌کنیم
    همانطور که در خیابان راه می‌رویم
    همانطور که خرید می‌کنیم
    همانطور که دوش میگیریم
    ناگهان می‌‌ایستیم
    می‌گذاریم دنیا برای چند لحظه بایستد
    و بعد همانطور که دوباره راه می‌رویم
    و خرید می‌کنیم
    و شماره می‌‌گیریم
    و رانندگی‌ می‌کنیم
    و کتاب می‌خوانیم
    از خودمان سوال می‌کنیم
    واقعا از زندگی‌ چه می‌خواهم؟
    به احتمالِ قوی از آن روز به بعد اجازه نمی‌‌دهیم هیچ کسی‌ هیچ حرفی‌ هیچ
    نگاهی‌، زندگی‌ را از ما پس بگیرد ..!
    مرد‌هایِ زیادی
    با خیالِ من خوابیده اند
    با چشم بسته
    مرا سر تا به ناخن
    عریان دیده اند
    گیسوانِ سیاهم را ناز کرده اند
    نازم کشیده اند
    خواب دیده اند
    خواب دیده اند
    شب‌های زیادی به دنیا پشت کرده ام
    سیگار کشیده ام
    کنارِ بغض‌هایم درد کشیده ام
    برایِ آغوشی که نیست آه کشیده ام
    یکی‌ از این شب‌ها تو می‌آیی
    خواب دیده ام
    خواب دیده ام
    نیکی‌_فیروزکوهی
    آدم ها می میرند، سکته می کنند یا زیرِ ماشین می روند ،
    گاهی حتی کسی عمداً از بالای صخره ای پرتشان می کند پایین .
    این ها البته مهم است ، ولی مهم تر، همان
    نبودنِ آن هاست، این که آدم بیدار شود و ببیند که نیستش، کنار تو خالی است.
    بعد دیگر جایشان خالی می ماند، روی بالش، حتی روی صندلی که آدم بعد از مردنشان خریده است. آن وقت است که آدم حسابی گریه اش می گیرد، بیشتر برای خودش، که چرا
    باید این چیزها را تحمل کند.
    هوشنگ_گلشیری
    او را نخواهیم دید
    اما هر آنکه او را در جام جهان نما ببیند
    شیشه ها را خواهد خورد
    یا مثل مرتاض های هندی بر آتش راه خواهد خورد
    و از جیب های خویش خرگوش سفید در خواهد آورد
    و زغال را طلا می کند
    تاکید می کنند که او از دوستان خداست و فروغ چهره اش چشمها را حیران می کند
    و او گندم را را به خانه ما می آورد و روغن و آرد، کورها بینا می کند
    مرده ها را زنده و او_ در سالهای حکومتش
    ما را به بهشتی می برد که در آن جا روند رودها
    او را نخواهیم دید
    و دستش را لمس نخواهیم کرد
    اما آنانکه به او متبرک شدند روزی گفتند:صدایش سنگ ها را میجنباند
    و او... و او....
    همان تنهای بزرگ چیره دست است.
    نزار_قبانی
    ﻭﻗﺘﯽ ﯾﻪ ﻣﺮﺩ ...
    ﻣﻮﻫﺎﺷﻮ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ ...
    ﺻﻮﺭﺗﺸﻮ ﺍﺻﻼﺡ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ ...
    ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﺎﺵ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻧﻤﯿﺮﻩ ...
    ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺯ ﺷﻮﺭ ﻭ ﺣﺎﻟﺶ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﯿﺴﺖ ...
    ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺮﺍﺵ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ...
    ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮﯼ ﻻﮎ ﺧﻮﺩﺵ ...
    ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﻫﺮ ﻟﺒﺎﺳﯽ ﻣﯿﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ، ﺑﺮﺍﺵ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﻧﮕﺎﻩﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ...
    ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﮑﺸﻪ ....
    ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭﺩ ﻣﯿﮑﺸﻪ ﻭ ﺿﺠﻪ ﻧﻤﯿﺰﻧﻪ ، ﺑﺠﺎﯼ ﺿﺠﻪ ﻓﻘﻂ ﻧﮕﺎﻩﻣﯿﮑﻨﻪ ...
    ﺍﺯ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﮐﺸﻪ ...
    ﺍﯾﻦ ﭘﺴﺮ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﺜﻠﻪ ﯾﻪ ﺁﺩﻡﺑﺮﻓﯽ
    ﭼﯿﮑﻪ ﭼﯿﮑﻪ ﺁﺏ ﻣﯿﺸﻪ ...
    حس‌هایی زیادی هستند که نه می‌توان آن‌ها را به زبان آورد... نه می‌توان نوشت‌شان!

    سلام
    عیدتون مبارک.
    سال خوبی رو براتون آرزو می کنم.
    چون است حال بستان ای باد نوبهاری؟
    کز بلبلان برآمد فریاد بی‌قراری
    گل نسبتی ندارد با روی دلفریبت
    تو در میان گل‌ها چون گل میان خاری
    ای گنج نوشدارو بر خستگان گذر کن
    مرهم به دست و ما را مجروح می‌گذاری
    عمری دگر بباید بعد از وفات ما را
    کاین عمر صرف کردیم اندر امیدواری...
    اندر امیدواری ..

    سعدی

    سال نو مبارک...
    آرزوی من برای شما آغازی سرشار از سلامتی و دلخوشی و شکوفاییست,یقینا بهترینها برای شما و خانواده محترمتان رقم خواهد خورد برای اینکه شما لایق بهترینهایید.سال نو پیشاپیش مبارک.
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا