masoud_2000
پسندها
475

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • اعتراف میکنماین همه واژه را بیهوده هدر می دهم !باور کن .!.!.!یک نگاه من ...جایگزین تمام این واژه هاست ....
    باور کنید که فراموشش کرده ام ...اما نمی دانم چرا ...بعضی وقت ها ...همین که اسمش را می شنوم ...بی اختیار خاطره از چشمم فرو می ریزد .!.!.!
    به چشم هایت بگو ...آنقدر برای دلم ..... رجز نخوانند ...من اهل جنگ نیستم ...شـــاعـــرم !خیلی که بخواهم گرد و خاک کنم ...شعری می نویسم ، آنوقت اگر توانستی ...مرا در آغوش نگیر ...
    جامعه مجازی خلیج مکانی برای گفتگو های اینترنتی شما
    شاید آرام تر می شدم

    فقط و فقط .....

    اگر میفهمیدی .....

    شعرهایم به همین راحتی که می خوانی

    نوشته نشده اند !!


    http://
    خداوند هر که که دوست میدارد به دنیا میفرستد تا موجب شادی و عشق دیگران شود
    تبریک به تو که بهترین خدایی.
    پیشاپیش
    بیزارم از آن عشق که عادت شده باشد
    یا آن که گدایی محبت شده باشد
    خودبینی و خودخواهی اگر معنی عشق است،
    بگذار که آیینه نفرت شده باشد . . .
    عشق از ازل است و تا ابد خواهد بود
    جوینده ی عشق بی عدد خواهد بود
    فردا که قیامت آشکارا گردد
    هرکس که نه عاشق است رد خواهد بود
    صدا بزن مرا



    مهم نیست به چه نامی ...



    فقط میم مالکیت را آخرش بگذار ...



    می خواهم باور کنم ...... مال تو هستم !!!!
    گـاهـی اوقـات . . .


    هـمـه چـیـز دسـت بـه دسـت ِ هـم مـیـدن


    تـا تــو را غـرق در رویـاهـا و خـاطـراتـت کـنـن. . .


    یـه آهـنـگ پـیـشـواز . . .


    2 خـط شـعـر . . .


    کـمـی هـوای بـهـاری . . .


    یـک وجـب پـیـاده رو . . .


    آهـنـگـی کـه دانـشـجـو خـونـه بـغـلـی گـوش مـیـدن . . .


    2 کـلـمـه حـرف . . .


    بـوی ِ یـه عَـطـر خـاص . . .


    طـعـم ِ شـیـریـن ِ یـه خـوراکـی . . .


    هـمـه و هـمـه کـافـیـه بـرای ایـنـکـه . . .


    تــو چـنـد سـاعـت وسـط اتـاقـت دراز بـکـشـی


    و خـیـره بـشـی بـه سـقـف


    و صـدای بـارون بـشـه آرامـش دهـنـده تـریـن آهـنـگ ِ اون روزت !!!
    کاشــــــ می شـــد



    زندگی را هم عوضــــ کــــرد



    مثل «چایی» وقتی که ســــــرد می شود . . .
    فکر کنم این شعری که الان فرستادی ،متن یه ترانه ست...آره؟!
    درون دل که پیدا نیست

    پر از زندان و زندانی ست

    تو را محکوم دل کردم

    نمی دانم دلیلش چیست

    سبب شاید همین باشد

    بدون تو نباید زیست
    همیشه دلتنگی به خاطر نبودن کسی نیست
    گاهی به خاطر بودن کسی ست که حواسش به تو نیست...
    بس حلقه زدم بر در و حرفي نشنيدم

    من هيچ كسم يا كه درين خانه كسي نيست؟
    درخت غم بجانم کرده ریشه

    بدرگاه خدا نالم همیشه

    رفیقان قدر یکدیگر بدانید

    اجل سنگست وادم مثل شیشه
    در وطن مثل غریبانم،نمی دانم چرا

    روز و شب سر در گریبانم، نمی دانم چرا

    هر که از روی دل جانم فدایش می کنم

    مثل عقرب می زند نیشم، نمی دانم چرا
    خدایا

    فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی

    که جز ولای توام نیست هیچ دست آویز . . .
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا