raha
پسندها
5,016

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/415773-سرنوشت-شخصیت-های-کارتونیمون?p=5731177#post5731177
    سلام
    پاور پوینت در مورده جنبشهای معماری معاصر دارید؟
    استاد آرتور امید آذری:

    درصدد هستیم برای ارتقاء سطح علمی دانشجویان عزیز در زمینه طراحی معماری، اسکیس و پرزانته فضایی ایجاد کنیم تا به رشد و پرورش شما علاقمندان بپردازیم. برای محقق شدن این امر لازم است شما عزیزان پروژه های خود را در زمینه اسکیس و راندو برای ما ارسال نمائید تا به صورت آنلاین مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
    برای آشنایی بیشتر شما عزیزان به صورت هفتگی اسکیس ها و طرح های برگزیده ی خودم و دانشجویانم را در این جا به نمایش خواهم گذاشت.
    امید است که این امر در یادگیری هر چه بیشتر شما موثر باشد.

    تاپیک: کارگاه اسکیس و راندو استاد آرتور
    من بودم ، تو و یک عالمه حرفو ترازویی که سهم تو را از شعرهایم نشان می داد !کاش بودی و می فهمیدی وقت دلتنگی ، یک آه چقدر وزن دارد
    سلام خانم مهندس
    اگر تمایل داشتید خوشحال میشم در گفتگوی تازه نیزشرکت بفرمائید فکر میکنم بتونیم در مورد موضوعات جالبی صحبت کنیم!
    سپاسگزارم

    تاپیک: گفتگوی شماره 4 - مشاهیر معماری ؟
    پاییز زیبا و عروس فصل هاست
    برگ ریزان درخت و خواب ناز غنچه هاست
    خش خش برگ و نسیم باد را بی انتهاست
    هرچه خواهی آرزو کن ُ فصل فصل قصه هاست...
    20 نکته طلایی برای جوان و جذاب ماندن شما

    تاثیر دود سیگار بر حافظه


    زندگی رنگارنک غریزی ام بیرون در باغ کثرت می ماند تا من برگردم پنهانی به اتاق ابی میرفتم نمیخواستم کسی مرا بیاید عبادت را همیشه در خلوت خواسته ام هیچ وقت در نگاره ی دیگران نماز نخوانده ام.کلمه ی عبادت را به کار بردم نه من برای عبادت به اتاق ابی نمی رفتم اما میان چهاردیواری اش هوایی به من میخورد که از جای دیگر می امد.این رنگ در زندگانی ام دویده بود.میان حرف و سکوتم بود در هر مکثم تابش ابی بود فکرم بالا که می گرفت ابی میشد ابی اشنا بود من کنار کویر بودم و بالای سرم ابی فراوان بود....../اتاق ابی سهراب سپهری
    اتاق ابی نمایش تمثیلی عالم و کالبد انسان بود.صحنه درام تفرقه پذیری و بازیابی وحدت بود راهنمای رستگاری بود جای بیدار شدن خود اگاهی رهاننده بود.معمار اتاق ابی در شالوده ریزی نه طناب رنگارنگ پنج لا صدایی از زمان های دور در ناخود اگاهی او پنهان شده و به دست او فرمان داده بود.
    از همبازی ها جدا میشم میرفتم تا میان اتاق ابی بمانم چیزی در من شنیده میشد مثل صدای اب که خواب شما بشنود جریانی از سپیده دک چیزها از من میگذشت و درمن به من میخورد.چشم چیزی نمیدید خالی درونم نگاه میکرد و چیزها میدمید به سبکی پر می رسیدم....
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/165955-رفع-اشکال-مربوط-به-AUTOCAD/page85?p=5462460&highlight=#post5462460
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا