فردا انتخاب واحد دارم برام دعا کن عزیزی فعلا شب بخیر
باشه پسمل خوبی میشم


سییییییییییییییللللللللللللللللاممممممم
ناگهان رفت یک قول زشت امد ایدفعه دوستام بغل کرد کاری با من نداشت حالا چی گفت چی شد خدا می دونه
بعدش صبح شده عزیزی دوستام بیمارستان من تیمارستان 


بعدش یک فرشته مهربون خوشکل ا بیرون امد
من بغل کرد گفت چه پسر خوب خوشکلی اسمت چی گفتم شهاب
بعدش یک اتیش بزرگ درست کردیم 
