دریاچه ارومیه داره نفسای آخرش و میکشه اگه برامون مهمه ،اگه داریم فریاداش و میشنویم میتونیم کمکش کنیم ...چجوری؟ میتونیم حداقل کاری که ازمون بر بیاد و انجام بدیم فک نکنیم کوچیکه ... ما تصمصم گرفتیم این عکس وبذاریم اواتارمون شما هم اگه دوست دارید بذارید و به دوستاتونم بگید که بذارن شاید این صدای آروم به یه جایی رسید و دریاچه رو خوشحال کرد
-به سلام فیاضی عزیز چه خبرا ؟
-ممنون غرض از مزاحمت، شرکت یه زمین خریده میخواد برج بسازه خواستم خبر بدم چون پنت هاوساش داره پیش فروش میشه گفتم شاید مایل باشی!
-کدوم زمین؟ مگه من به شرکت گفته بودم بره سراغ برج؟
-العاقل الاشاره مهندس
از شما تنها گوشه چشمی کافی بود که شرکت با سر بدوه.
-چی بگم والا راستی پورسانت ما هم محفوظه دیگه؟
-حجکم مقبول سهمکم محفوظ مهندس جان
مهندس این آقای رضایی رو چی کار کردی؟از وقتی فهمید میخوای اخراجش کنی اومده با هزار ناله و زاری دم شرکت ما که شاید پا در میونی کنیم شب عیدی حقوقش قطع نشه!راست میگه بنده خدا والله تمام این برو و بیا های سرمایه گذارهای خارجی رو مدیون رضایی هستیا! از من میشنوی نگهش دار!!!
-نه خیر رضایی از چشمم افتاده دیگه نباس بهش سواری بدم.
- آریا بیشتر فکر کن!!!! ضرر میکنی اگه اخراجش کنی.
- باشه به خاطر رفاقت قدیمی مون یه کاری واسش میکنم.
-سایه ات از سر شرکت کم نشه مهندس جان! راستی شنیدم با رویا خانوم نامزد کردی مبارک باشه ببخشید نشد بیام از همینجا بهت تبریک میگم به پای هم پیر شین.
-قربونت آره رویاست واقعا انگار رویام تو وجود این زنه!
...
-رویا تلفن داره زنگ میزنه.
-الان میرم دیگه چرا داد میزنی؟؟؟
-الو سلام منزل فیاضی بفرمایید.
-رویا!رویا!چیه؟چی شده؟ رویا جان عزیزم! چرا ماتت برده
-رییست بود میگفت مهندس آریا داره کارمندا رو تعدیل میکنه تو ابدارخونه هم تو توی لیستی! فیاضی من تحمل ندارم اونا نباید اخراجت کنن ....
آهان پس بگو چی شده..آخی نازی نازی باشه دیگه بیشتر بهت اهمیت میدم.: آخه من همین حالا از خواب بیدار شدم.حوصله هیچ کسی رو ندارم.ولی بلا حوصله تو رو دارم. .فعلا تنها رفتم سایت آفتاب یه چند تا شکار کردم آومد تو گفتگو آزاد پیاده کردم هنوز موتورم گرم نکرده