O
پسندها
1,271

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • قند و پند ...فقط بیا و بخند:w15:
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/406090-قند-و-پند-فقط-بیا-و-بخند?p=5582549#post5582549
    همین که روزی وجود داره که به یادمون بیاره هستیم... باارزش و زیبا.. مایه لطافت زمین... همین به خودی خود خوبه... قشنگه ... زیباست... گرچه اقرار به زیبایی و لطافت روح پاک دخترانه نیازی به مناسبت نداره... روزمون مبارک;):gol::gol:
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/307033-میتینگ-بچه-های-گل-حسابداری

    میتینگ بچه های حسابداری
    عکس های روز هشتم محرم در نوش آباد
    لطفا به این سایت سر بزنید
    ممنون از لطفتتون
    شاد باشید
    سحر جان
    من برم
    صدام می کنن و دیشبم نخوابیدم :دی
    یه جورایی بهانه است
    بیشتر همون نخوابیدنه منگم کرده
    من بازم تا همینجای صحبتمون حرف دارم
    حتما میام
    خیلی عزیزی

    موفق باشیم
    به هیچ وجه به حالت تاسف نمی خورم
    همونطور که به حال خودم تاسف نمی خورم
    مگه من تا چه حد این وظیفه م رو انجام دادم؟
    این وظیفه یه صفحه ی 100 میلیون کیلومتر مربعیه :)دی) که هرکدوممون یه گوشه ش رو گرفتیم، رفتیم زیرش، یه گوشه ای رو نگه داشتیم
    من و تو به صرف اینکه می فهمیم داریم یک وظیفه ای رو انجام میدیم
    من و تو به صرف اینکه می فهمیم زیر این صفحه ایم، یک ستونیم

    همین که لازم نیست یکی وقتش رو بذاره تا به ما بفهمونه
    تا آگاهمون کنه، تا بیارتمون زیر صفحه
    من و تو به صرف اگاه بودنمون داریم کمک می کنیم
    پیام قبلی رو کلی توضیح دادم که چی؟ مثلا اون بخش انسان فرض کردن و ... چی بود اصلا؟ :دی)))

    این باشگاه خیلی از مزار بهتره :دی

    اون قهرمان ها قهرمانن
    نه به خاطر اینکه جمعیتی پشتشونه
    به خاطر اینکه حقی پشتشونه، به خاطر اینکه اگر من و تو هم ازشون رو برگردونیم، باورهاشون رو زیرپا نمی ذارن،
    برای حق می جنگن، و روزی، چه این ملت قهرمان هاشون رو بشناسن چه نشناسن، طعم آزادی رو خواهند چشید
    چه قهرمان ها باشن، چه نباشن
    مهم اینه که اون قهرمان ها منفعل نبودن، سکوت نکردن، "امیدوار نبودن" بلکه تکون خوردن
    گیریم یه تیشه، اما زدن، این پایه ی ظلم رو لرزوندن
    فرو می ریزه این پایه سحر جان
    اگر یک چیز باشه که تو زندگیم بهش یقین داشته باشم
    قسم می خورم همین حقیقته
    :دی
    سلام علکم !

    اوضاع خدا رو شکر خوبه
    همیشه نقص هایی هست
    اما همیشه نقاط روشنش بیشترن
    واسه ی همه ی ما
    یاد گرفتم اون نقاط رو ببینم
    مثلا الان سحرخیز شدم
    الان منگم ها ! دیشب خوابم نبرده ! ولی بازم صبح 8 و نیم بیدار بودم
    خوشم میاد
    دوسش دارم
    دارم بابرنامه میشم کمی ! :دی

    مشکل ما اینه که مثلا
    اگر زندگی رو یک "انسان" فرض کنیم
    خوبی هاش رو وظیفه ش می دونیم، بدی هاش رو نقص
    این بد نیست
    این خودش یه خوبیه که ما قانع نباشیم و همیشه به دنبال بهترش باشیم
    من هیچوقت موافق نیستم که "شاد باشم چون خیلی ها غبطه ی شرایط من رو می خورن"
    از این توجیه حالم به هم می خوره
    اما یاد گرفتم شاد باشم
    بدون توجیه
    بدون دلیل
    سلام سحر جونم :دی
    اخطار؟! مخطار؟! من ؟!!
    اشتباه نگرفتی؟ :دی)))
    من خوب خوب ! توپ توپ ! عالی !
    تو چطوریایی عزیز ؟!

    عید شما هم مبارک
    دعا هم به روی چشم،

    :دی))
    سال بدون خونریزی که مزه نمیده (سوووت ! )

    به امید خدا
    حتما یه سر بیا سحر جان
    حرف می زنیم خب !
    الان اینجا دارن فیلم می بینن !
    گفتم بی احترامی نباشه جواب رو بدم، بعد برمیگردم یه دل سیر دوباره جواب میدم :دی)))
    سلام سحر جونم :دی
    اخطار؟! مخطار؟! من ؟!!
    اشتباه نگرفتی؟ :دی)))
    من خوب خوب ! توپ توپ ! عالی !
    تو چطوریایی عزیز ؟!

    عید شما هم مبارک
    دعا هم به روی چشم،

    :دی))
    سال بدون خونریزی که مزه نمیده (سوووت ! )

    به امید خدا
    حتما یه سر بیا سحر جان
    حرف می زنیم خب !
    الان اینجا دارن فیلم می بینن ! تمرکز ندارم :دی !
    بعد برمیگردم یه دل سیر دوباره جواب میدم :دی)))
    سلام سحر جان. خوبی؟
    نه. من بابا نیستم. این دختر برادرمه. من عمو هستم! دخملم عاشق عموشه! عموشم عاشق اونه! اسمش پارمینِ.

    تالار خیریه به خاطر یه سری مشکلات فعلا برداشته شده. بلایی سرش نیومده. بچه ها دنبال ثبت موسسه هستن. قرار شده بعد از ثبت دوباره راه بیفته.
    فعلا خیالت راحت باشه و دق نکن که ما هم عزادار نشیم.
    یه نگاه به ماجرای عاشورا بکن
    چی شد؟
    2 تا ماجرا رو واست میگم
    عاشورای سال 57، ملت ریختن تو خیابون، شعار دادن، هرکاری خواستن کردن، شاه رو فحش دادن
    کسی دست بهشون نزد
    آخر هم شاه شد ضد دین

    عاشورای سال 88، ملت ریختن تو خیابون، شعار نداده کتک خوردن، ماشین از روشون رد شد، کشتن گرفتن و بردن
    بعد مردم متهم شدن به "بی حرمتی به عاشورا و امام حسین" !
    آقایون شدن دیندار !
    تا اینجاش سوختگیش کمه
    اما 3 روز بعدش،
    حماقت رو ببین
    واسه 4 تا عکس پارچه ی پاره، و فیلم یه مرد کچل که دست می زده و می رقصیده، و اخبار صدا و سیما و کثافت های مثل اون
    9 دی تظاهرات کردن
    تظاهراتی که نه به اسم بیعت با رهبری، نه به اسم هیچ کار دیگه ای نتونستن بکنن ( 2 هفته قبلش واسه بیعت با رهبری 2 هزارنفر هم نیومدن ! )
    ما میگیم اداره ها رو تعطیل کردن ریختن تو خیابون
    واقعا کردن
    بسیج نیرو کردن
    از همه جا آدم آوردن !
    اما مهمترین عنصر غیر همه ی اینها بود
    "حماقت"
    با تمام وجودم باور دارم که راست میگی
    اما دیگه جوابی واسه حرفهات ندارم
    راهکار بگم؟
    چی بگیم؟

    راست میگن که شبکه های اجتماعی لازمه
    ببین مثال می زنم ( هرچند به حرفهامون ربطی نداره، اما یهویی یادم اومد :دی )
    یه بار تو آلمان موز گرون شده یهویی
    مردم چیکار کردن؟
    همه خریدن، ریختن کف خیابونا
    یک هفته نشده که دولت به غلط کردن افتاده،
    ارزون کرده، گفته بابا خرج تمیزکاری هاش هم میاد روش سود که نمی کنیم، ضرره !
    این یعنی شبکه های اجتماعی
    این یعنی اتحاد
    اونوقت اینجا؟
    موز گرون میشه، می دوییم میریم میخریم و می خوریم، میگیم امروز نخریم فردا گرون تر میشه !
    یکی هم که اعتراض کنه، بقیه می زنن تو سرش که "قدر همین رو هم که داری بدون " !

    این ملت بیماره سحر جان
    بی فرهنگی، بی سوادی،
    یعنی انواع و اقسام فقر رو داریم، از فرهنگیش بگیر تا اقتصادیش، تا ...
    ولی من نمی خوام وایستم تماشا کنم
    نمی دونم
    ولی حس می کنم همین هم کافیه که فردا موز گرون شد من به فروشنده اعتراض کنم
    یعنی می تونیم؟
    یعنی رومون میشه؟
    اینا همش بی فرهنگیه
    سلام :دی
    الان تو بحر اون املای قشقرتم ! صد در صد درست بود :دی! چطور همچین کلمه ای رو درست نوشتی :دی

    اون جنگل رو هم آره، می فهمم
    اینجا هم کم پیش نمیاد،
    ولی وحشی نه !
    اینا بیمارن
    ای کاش وحشی بودن
    ذهنشون مریضه واقعا سحر
    واقعا در مورد یه جمع دانشجویی تصورشون یه چیزای خاصیه، حالا چه برسه که این جمع دختر و پسر با هم برن بیرون !
    خودتون بذاری جای اونا ، اول به افکارشون می خندی، اما بعد می فهمی چقدر دردناکه که همچین تفکراتی دارن بر ما حکومت می کنن
    گاهی اوقات واقعا فکر می کنم زندگی توی یه جامعه ی ایدئولوژیک مثل مال ما چقدر دردناکه
    سحر واقعا به این فکر می کنم، ما توشیم، بهش عادت کردیم، اما از بیرون نگاه کن
    خیابون هایی که دیوارهاش پر عکس "یک نفر"ه
    حرفهای اون اینور و اونور زده شده
    بیلبوردهایی که پر از شعارهای ایدئولوژیکه
    جامعه ای که کم کم این مسائل رو پذیرفته
    اگر ما این نشانه های ایدئولوژیک رو پس می زدیم یه چیزی، ما داریم باهاشون زندگی می کنیم
    اونوقت موضوع این بحث از در صلح و صفاتون چیا بود؟ :دی)
    :دی))
    دمشون گرم ! دقیقا حکم یاغی گری دادن واست دیگه


    اردوی دانشجوی و بدحجابی؟ !!
    واه واه !
    من در مقابل تو حکم حسین شریعتمداری رو دارم :دی
    هییییه !
    حالا واسه من اردوی دانشجویی میرین با دوستان؟!! :دی

    ولی راستش رو بخوای
    یه سری از این موارد حال میده
    کلا من وقتی یه همچین مسائلی پیش میاد، به طور خاص موقعی که توی آشوب های خیابانی کتک خوردم :دی، احساس خوبی دارم :دی
    احساس می کنم شارژ شدم
    احساس می کنم دینم رو ادا کردم:دی

    بعله دیگه :دی اینجوریا ... !

    اختیار دارین
    اوچیکتیم
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا