@ RESPINA @
پسندها
3,881

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • چشم و دل ناديده ، بر ان حسن پنهان عاشق اند
    آفرين بر بينش دل ، آفرين بر هوش چشم !

    آتش رخساره روشن كن شبي ، اي برق عشق
    تا چراغي بركنم در خانه خاموش چشم

    مژده ديدار مي آرند؟ يا پيغام دوست؟
    اشك شوق امشب چه ميگويد نهان در گوش چشم؟
    ما زیر سایه تون هستیم حمیدخان...دیدم با روزگار مشغول صحبتی گفتم مزاحمت نشم
    سلام حیمد جان ...
    ای بدک نیستیم، خوبیم شکر خدا ...
    شما چطوری؟ زندگی بر وفق مرادت هست؟ خوش میگذره؟ خانوم بچه ها چطورن؟
    خلاصه اصل حالت چطوره؟
    خوب میکنی میای حال دوستاتو میپرسی و مثل ما بی معرفت نیستی ...:gol:
    دلام داداچی دونم...دلم بلات تند چده بود...تجا بودی ته ابدی ندیدت؟؟؟
    دوست خوبم سلام،
    شماره جدید فال موفقیت رو گذاشتم، البته با تاخیر...
    دوست داشتید ببینید:


    :gol:12پیام کوتاه برای متولدین 12ماه سال (شماره 4 نیمه دوم آذرماه):gol:
    سلام رسپینا جون .. به تاپیکمون خوش اومدی..عزیز.. خسته نباشی...
    نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت
    پرده خلوت این غمكده بالا زد و رفت
    كنج تنهایی ما را به خیالی خوش كرد
    خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت
    درد بی عشقی ما دید و دریغش آمد
    آتش شوق دراین جان شكیبا زد و رفت
    خرمن سوخته ما به چه كارش می خورد؟
    كه چو برق آمد و در خشك و تر ما زد و رفت
    رفت و از گریه طوفانی ام اندیشه نكرد
    چه دلی داشت خدایا كه به دریا زد و رفت
    بود آیا كه ز دیوانه خود یاد كند؟
    آن كه زنجیر به پای دل شیدا زد و رفت
    سایه آن چشم سیه با تو چه می گفت كه دوش
    عقل فریاد برآورد و به صحرا زد و رفت
    شاعر: هوشنگ ابتهاج
    مسابقه بهترین خواننده باشگاه مهندسان ایران

    برا بقیه هم بفرستید


    گریزی نیست ...

    همیشه بی آنکه بخواهی

    اتفاق خودش را می اندازد

    وسط زندگی ات !

    بعد هم می رود

    تو می مانی و اینهمه چه کنم ...

    با ذهنی که مدام تکرار می کند:

    "حالا که اتفاقی نیفتاده

    دوست نداشت بماند، رفت...همین!"

    حالم از ذهنی که زیاد حرف می زند به هم می خورد !

    می روم تا اتفاق کمی آرام بگیرد ...

    به قول خودش

    فردا همه چیز را فراموش خواهیم کرد !

    می روم با یک آرزو

    کاش هیچ وقت نمی گفتم:

    کاش ...


    س.بارانی
    ممنونم حمید جان
    هر لحظه زندگیت سرشار از وجود علی(ع)
    همهی روزای زندگیت عیدو شادی باشه داداشی
    سلام حمید جان
    عید تو هم مبارک خیلی لطف کردی ببخش من یه هفته ای نبودم ممنون
    من با گلابتون هماهنگی می کنم تا طریقه همکاری رو به شما ابلاغ کنه
    خیلی گلی


    دخترک در برابر دفتر خاطراتش نشست ...

    آرام آنها را ورق زد ...

    صحنه ها پی در پی اجرا می شدند ...

    کارگردان ناتوانی بود که از مونتاژصحنه ها برنمی آمد !

    بادی وزید ...

    برگها به سرعت ورق خوردند ...

    مثل سالهایی که سریع و بی سر وصدا از پیش چشمانش عبور کردند ...

    و او غرق در اوهام دنیا

    رفتن هیچ کدام را حس نکرد ...


    ....


    خدایی دید ...

    نوری دید ...

    تسبیح... گل...پرنده...درخت...

    و حالا اشرف مخلوقات : انسان !

    اشرفی که کنار ادات ایمان

    گل...پرنده ... درخت

    احساس حقارت می کرد !


    ...


    باران بارید ...

    خاطراتش را شست و با خود برد !

    او ماند ...

    بغض ماند ...

    تنهایی ماند ...

    و

    نوری که در خاطراتش گم شد ...!


    NasibeH
    سلام رسپینا جان خوبی..؟؟ عید دیروزت مبارک..
    حوصله داشتی یه سر بیا تالار اخبار.. دستت درد نکنه..
    غدير
    غدير بيداري عالم است.محور امامت است .اكمال دين است. و انجام رسالت نبي
    در غدير تاريخ ارزنده ترين پيامش را اعلام كرد
    غدير 14 قرن با داغ دل فرياد مي زند.
    در غدير بشر گونه اي اسماني .زمامدار بشر شد
    در غدير دو دست بالا رفت تا ولايت را بر اسمان بنويسد
    به حكم غدير .حكومت الهي فقط يكي است
    به حكم غدير .اسلام بدون ولايت اسلام نيست
    غدير واقعه اي است كه در ان بزرگترين امانت بشري در دستان پيامبر قرار گرفت
    غدير يعني كشتي امت ناخداي پيامبر گونه مي طلبد
    صراط مستقيم در سوره ي حمد يعني غدير
    غدير امانت الهي است كه بايد به صاحبش برسانيم
    بناي بلند غدير يادگار انبياست
    داداش حميد عيد ولايت بر تو و خانوادت خيلي خيلي مبارك
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا