shahryar14
پسندها
1,213

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • شرمنده كردين
    من كه از مصاحبت شما لذت بردم
    اميدوارم شما هم تاپيكتون رو كما في السابق مفيد و با اقتدار حفظ كنين
    يا علي
    من همچين جسارتي نمي كنم مهندس ، شما خودتون گرفتارين
    آخه عكس ها خيلي با هم فرق دارن اونكه بغل خودتونه شكل پسراست ، بعد كه بزرگ شده خانوم شده
    تقصير من نيست به خدا .ببخشيد معذرت مي خواهم (اما در همه حالات زيباست)
    نمبوی پاییز...

    رنگبرگهای صبح...

    رنگدانه باران...

    دانه ای در دلم می شکفد.:gol:

    "صفائیان "
    سلام دوست عزیز

    خواهش می کنم .خوشحال شدم امیدوارم با توجه به همین آیات ( که یه تلنگری) تو زندگیمون بهتر عمل کنیم.
    راستش تو دانشگامون تو هر کلاسی این آیه که با یه خط زیبا روی کاغذ نوشته شده بود . به دیوار چسبیده بود. هر بار که وارد کلاس می شدیم چشممون به این آیه می افتاد . اولین بار که دیدمش مثل شما کلی ذهنمو مشغول کرد.
    موفق باشید.:gol::gol:
    قدم می‌زنم، همیشه یه مسیر چندین کیلومتری رو قدم میزنم، برای آرامش درونیم که کاملن آشفته است، آنکه نه چایی‌های فراوان آرامشش را فراهم می‌کنند، نه خنده‌های زهراگین‌ ِ جیمز هتفیلد که از درد بچه دورگه‌ای که پدرش رو از دست داده بود خندید، از درد خندید ! هوا گرم، ولی سردی و یخ بودن دستانم رو هنوز هم حس می‌کنم، گاه گرم می‌شوند، و گاه امیدوارتر از گذشته، ولی هنوز منتظر لحظه‌ای برای فشردن، فشرده شدن، و گرم شدن ....
    گرمی ِ هوا جز عرق سردی بر پیشانی نشاندن چیزی برایم نداشت، قدم‌ها نیز مرا آروم نکرد، آنقدر که سر کلاس، هیچ مسئله‌ای را حل نکردم، آرام آن جلو، نشستم، آرام در حدی که جز خیره شدن با تابلوی خط خطی شده توسط استاد، کار دیگری انجام نمی‌دادم ...
    آهنگی رو گوش می‌دهم، سردی نگاه رو بشکن ... فاصله سزای ما نیست ...

    آرامم بگذارید، می‌خواهم خاطراتم رو مرور کنم
    :gol:خدایا!

    هر روز که راه ستایش تو را می پیمایم
    با دیدگانی شگفت زده
    زیبایی را می جویم
    که ذات توست.
    و هر روز وظایفم را با فروتنی به انجام می رسانم.
    به برادران و خواهرانم یاری می رسانم
    تا باری گران را
    در جاده پر پیچ و خم زندگی بر دوش کشند.

    و هر روز در دلم نجوا می کنم:
    "در خوشی و غم، در شکست و موفقیت،
    در آفتاب و باران، خدایا فقط خواست تو انجام پذیرد."

    جی.پی.واسوانی
    سلام
    روزتون بخیر
    اومدم هم سلامی کرده باشمو و هم خسته نباشی بگم.
    هم از همه بیشتر به خاطر لطفتون که همیشه منو یادتون هست تشکر کنم.:gol:
    اي كاش كبوتر سبكبال خيالم مي دانست كه گاهي نمي بايست اوچ بگيرد
    كاش مي دانست بالهايش چه كوتاه و پروازش خيالي و اوجش نا چيز است
    كاش مي دانست كه براي پرواز ش مي بايست بالهايي پهن داشت، براي پروازش بايد
    نقطه اوجي بي نهايت تعريف مي كردم و يا حداقل
    خيالي بودن پرواز را براي او اثبات مي كردم
    چه سخت است بي بال بودن و چه سخت است پروازي خيالي به نقطه اي خيالي
    و چه سخت تر
    رفتن و به هيچ نرسيدن......

    اي كاش به او فهمانده بودم كه كجا ميرود، اي كاش براي پروازش دو بال پهن طلايي
    قرض گرفته بودم ، اي كاش چشمانش را تيز بين تر كرده بودم و نگاهش را دقيق تر
    اي كاش
    خود با او بودم.....
    عجب عضو فعالي شدس شهريار
    يه كم به بچه ات برس:d
    2 تا بچه داري؟ اين 3 تا عكس هيچ كود.م شبيه هم نيستن
    خدایا !
    مرا بیاموز
    دعا نم ، عمل کنم ، شجاع باشم.
    مرا بیاموز
    راه دشواری را بپیمایم
    که سرانجام به نوری بی پایان منتهی می شود.
    آنجا که "من" ناپدید می گردد ،
    و فقط "تو" بر جای می مانی.


    silenta
    متاسفانه الان فقط به یاد مرگ میفتم بخصوص صدای عبدالباسط
    پروانه به شمع بوسه زد و بال و پرش سوخت
    بیچاره ازین عشق فقط سوختن آموخت...
    سلام آقا شهریار .خوبین ؟
    یه تشکر به شما بدهکار بودم.
    من معتقدم ما آدما توی زندگیمون ، بعضی وقتا نقش فرشته هایی رو داریم که انگار از طرف خدا میان تا دیگران رو آگاه کنیم و حتی راه حل مسایل رو براشون بگیم یا از چیزی نجاته شون بدیم .شده که تا حالا با این آدما برخورد کردم .و این اواخر شما .
    خیلی برادرانه و شاید نا آگاهانه در حق من لطف کردین .
    قصدم تشکر بود و دعایی که براتون می کنم .موفق باشین .امیدوارم خواننده مطالب زیباتون باشم همچنان .:gol::gol::gol:

    سه چیز در زندگی هیچگاه باز نمی گردند: زمان، کلمات و موقعیت ها.
    سه چیز در زندگی هیچگاه نباید از دست بروند: آرامش، امید و صداقت.
    سه چیز در زندگی هیچگاه قطعی نیستند: رؤیا ها، موفقیت و شانس.
    سه چیز در زندگی از با ارزش ترین ها هستند: عشق، اعتماد به نفس و دوستان واقعی


    به چشم بر هم زدنی

    مادرم کودکی هایم را

    گذاشت پشت در!

    همه چیز شد خاطره ای

    برای روزهای مبادا!

    برای روزهای "یادش بخیر"

    " ای کاش"و...

    اما نه من دکتر شدم

    و نه تو خلبان !

    تنها یادگاری آن روزها

    همان تیله های سیاه زیر کمد است

    که وقتی در خانه تکانی عید

    پیدایشان می کردیم

    از شادی، هر بار بزرگتر می شدیم ...

    حالا اما ...

    آداب این بزرگ شدن، گاهی عذابم می دهد!

    بزرگ شدنی که یادم داد

    به آدمها لبخند بزنم

    حتی اگر دوستشان ندارم!

    یاد گرفتم،گریه نکنم

    و بلند بلند نخندم!

    فریاد نکشم،اخم نکنم و ...

    یادم داد، دروغ بگویم!

    ...

    چه احمقانه بزرگ می شویم!

    بزرگ شدنی که رسیدن ندارد ...

    بازی...حرف...خنده...سلام... ندارد!

    آنچه مانده فقط

    سایه ی سیاهی از من است

    بر دیوار "دوستت ندارم"!

    با اینکه من مثل بازیهای کودکی

    هنوز لباس سفید بر تن دارم ...
    خیلی ممنون از پیام های زیبا تون که وقت میذارین و لطف میکنین برام میفرستین .
    شرمنده وقت کم اجازه بهم نمیده تا جبران کنم.
    افراد خوش بین در انتهای تونل، نور جست و جو می کنند.:gol:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا