S
پسندها
2,761

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ووووووووووووووخش!!چه پست پرمحبتی بود!!!!کلی سرشار از محبت شدم عسلم.. [IMG] [IMG] [IMG]
    قربونت دوست جونی.
    منم التماس دعا دارم حاج خانوم.:w27:


    وقتی حسرت ها حتی جای دل تنگی ها را هم می گیرد ...

    وقتی روزگار سرد است ...

    وقتی روز به آفتاب التماس می کند ...

    وقتی شب به مهتاب وعده ای جز تاریکی نمی دهد، نمی تواند که بدهد !

    وقتی همه چیز به هم ریخته است !

    وقتی روزگار هیچ وقت آن طور که می خواهی پیش نمی رود ...

    وقتی آواز گنجشک ها هم این جا شنیده نمی شود ...

    وقتی ما در آنیم (لحظه) ولی برگ های طلایی پاییز به سرعت ثانیه های عمرمان یکی یکی از خاطرات درخت پاک می شوند ...

    .

    .

    .

    آن قدر برای رسیدن می رویم که در آخر می بینیم او در همین نزدیکی هاست ......
    اومدم یه عالمه بخلت کنم
    [IMG] [IMG] [IMG] [IMG] [IMG] [IMG] [IMG] [IMG] [IMG] [IMG] [IMG]
    سلام عزیزم محتاجیم به دعا چشم حتما" دعات میکنم اگه خدا ماروقابل بدونه
    براي کشتن يک پرنده يک قيچي کافي ست.
    لازم نيست آن را در قلبش فرو کني يا گلويش را با آن بشکافي.
    پرهايش را بزن...
    خاطره پريدن با او کاري مي کند که


    خودش را به اعماق دره ها پرت کند.
    سلام عزيز دلم...بد نيستم،خدا رو شكر...ممنون كه به يادمي...تو دعاهام،به يادت بودم،به يادم باش رفيق...
    سلام سکرت جان
    مرسی ما که دعا کردیم شمام دعا کن
    قربونت
    فعلا ..
    مرسي عزيزم:heart:

    چشم حتما... شما هم براي من دعا كن خيلي...:gol:
    قربونت برم...تو هم من رو دعا کن..تو اون بالایی دعات زودتر میرسه
    خدايا!

    همچون ماهيان كه از عمق و وسعت دريا بي خبرند

    عظمت و ژرفاي عشق تو را نمي شناسم

    فقط مي دانم . . . .

    كه معبود اين دل خسته هستي،

    و اگر ديده از من برگيري . . .

    خواهم مرد
    من بی آن که کلامی بگويم
    تو خود آشکار از ناگفته ها آگاهی
    پس چه گويم جز کرمت
    جز آنکه محتاجم
    و هميشه سهم ما از دريایی عظيم
    شبنمی بوده است
    و از آسمانی بزرگ
    قطره باران.
    امروز نيز همچون گذشته،تو را محتاجم
    و باز به شوق کرامات تو
    نبضم می زند.


    التماس دعا


    طعمش تلخ بود ... تلخی اش را دوست نداشتیم !

    بی طاقت شدیم و نا آرام . دهانمان بوی شکایت گرفت و گلایه. نام آنچه از دستش دادیم ... چه بود ؟!

    دیگر عزم آهنی و طاقت فولادی نداریم ؛ دیگر پای ماندن و رفتن نداریم . انگار ما را از شیشه و مه ساخته اند . دیگر برای شکستن مان طوفان لازم نیست ؛ ما با هر نسیمی هزار تکه می شویم ، ترک می خوریم ، می افتیم ، می شکنیم ، می ریزیم . و همین را می خواستند ...

    از اینجا تا تو هزار راه حوصله است ، ما اما چقدر بی حوصله ایم . ما پیش از آنکه راه بیفتیم ، خسته ایم . از نا هموار می ترسیم . از پست و بلند می هراسیم ؛ از هرچه نا موافق می گریزیم !

    شانه هایمان درد می کند ، اندوه های کوچکمان را نمی توانیم بر دوش کشیم . ما زیر هر غصه ای آوار می شویم و در سینه ی ما دیگر جا برای هیچ غمی نیست !

    .

    .

    .

    " ما اهل ماندن نیستیم خوب من ؛ این را زخمهایمان شهادت می دهند ..."
    سلام عزيز دلم.خوبي خانومم؟

    گلم كم پيدايي؟دلم برات تنگيده...عزيزم امشبه رو فاموشم نكني...دعام كن...دعات كردم اون شب...

    دعا يادت نره...فدات...
    مرسی سکرتی..
    هیمممم
    برم ببینم چیکارش میتونم بکینم[IMG]
    خوشحال شدم سکرت جونیم..عشقه خودمی...
    خود گلی خانومی..عکس خیای قشنگی بود..[IMG]
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا