داششش حرکات خیره کنندت، جملات محصور کنندت ، گفتار نیک کردار نیکت.
در عجبم انتظار داری مثه تو تو باشگاه معروف بشم.
داش بین منو تو فاصله بین فرش 12 متریو زیر اندازه.
شما ماشینت پیکان جواد رنگ لیمویی دور سفید و فنری ، ما هم پراید چپ کرده که نثارش خودمونو قلقلک میدیم.
گذر کنم از وصف جمال شما و نقص خوموون، داش سالاری .....
ی دونه ای اونم انرژیت انرژی هسته ای ، زبونت ده تای کله پاچه می ارزه.
یوسف داش جای شما خای ششششمال عالللللللییی بود.
کوسه نتونستم خفت کنم ولی جون داشم ی عقرب منو زد.
نگی شمال عقرب نداره که اونم سفر کرده بود، ب نیت کشتار جمعی اومده بود که ما رو زدو خودش یدفعه با کمال ناراحتی
داشت فرار میکرد که دوستان پر ذوق من انگار اژداها دیدن زدن پر پرش کردن.
داش یوسف خلاصه کنم اومدم بگم :
می ، پست و حرام است ولی تا که خورد! آنگه به چه مقدارو دگر با که خورد !
ما مست نکردیم بجز با مردان، با لوطی و با مطرب با همدردان.
گفتم بنویسم که بیادت هستم ، تا کور شوند سلسله نا مردان....
خلاصه همش دوست دارم اااااااااااااااقاییییییییییییی