sarang saman
پسندها
103

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • محکمتر از آنم که برای تنها نبودنم


    آنچه را که اسمش را غرور گذاشته ام برایت به زمین بکوبم.....


    احساس من قیمتی داشت که تو برای پرداخت آن فقیر بودی....
    کاش میشد بوسه ها را قاب کرد
    مثل نامه سوی هم پرتاب کرد
    کاش میشد عشق را تقسیم کرد
    مثل تک شاخه گلی تقدیم کرد
    منم آن موج بی آرام و سرکش
    که سرگردان به دریای فریبم
    مرا دیگر رفیق و همدمی نیست
    به شهر نابه سامانی غریبم
    با غرور با شتاب
    بر سینه نرم خاک
    دیوانه می خزیدم
    در غایت خودخواهی
    بر انبوه سیاهی
    جز خود نمی شنیدم
    خروشان و بسته چشم
    با کوله باری از خشم
    می رفتم از خشم خود دنیا ویرانه سازم
    در دفتر زندگی از خود افسانه سازم
    اما ز بازی زمان گمراه و غافل بودم
    در اوج پرواز هوای خواهش دل بودم
    در سر نبود اندیشه ای جز فکر ویرانگری
    غافل من از افسانه طوفان و ساحل بودم
    موجم ولی خاموش و خسته
    با دست خود در هم شکسته
    آری من آن کوه غرورم
    درمانده و از پا نشسته
    پیچیده طوفان در وجودم
    شد پاره از هم تار و پودم
    در لحظه های واپسین
    پیک اجل آمد مرا
    افتادم و از پا نشستم
    بیداد طوفان آن چنان بر سنگ ساحل زد مرا
    چون شیشه ای در هم شکستم
    گفتم به خود ای موج سرگردان که آخر
    بنگر به خود چه بودی و اکنون چه هستی؟
    حاصل چه بود از آن غرور بی دلیلت
    آخر به دست صخره ساحل در هم شکستی
    ادامه مطلب..............
    سپس استاد پرسید:
    هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى می‌افتد؟
    آن‌ها سر هم داد نمی‌زنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت می‌کنند. چرا؟
    چون قلب‌هایشان خیلى به هم نزدیک است.
    فاصله قلب‌هاشان بسیار کم است. استاد ادامه داد:
    هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى می‌افتد؟ آن‌ها حتى حرف معمولى هم با هم نمی‌زنند و فقط در گوش هم نجوا می‌کنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر می‌شود.سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بی‌نیاز می‌شوند و فقط به یکدیگر نگاه می‌کنند. این هنگامى است که دیگر هیچ فاصله‌اى بین قلب‌هاى آن‌ها باقى نمانده باش
    اين همان عشق خدا به انسان و انسان به خداست است که خدا حرف نمی زند اما همیشه صدایش را در همه وجودت مي توانی حس کني اينجا بین انسان و خدا هیچ فاصله ای نیست می توانی در اوج همه شلوغی ها بدون اینکه لب به سخن باز کنی با او حرف بزنی.
    لحظات شادی خدا را ستایش کن، لحظات سختی خدا را جستجو کن، لحظات آرامش خدا را مناجات کن، لحظات دردآور به خدا اعتماد کن، و در تمام لحظات خداوند را شکر کن.
    استادى از شاگردانش پرسید:
    چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟
    چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند می‌کنند و سر هم داد می‌کشند؟
    شاگردان فکرى کردند و یکى از آن‌ها گفت:
    چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست می‌دهیم
    استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست می‌دهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد می‌زنیم؟
    آیا نمی‌توان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد می‌زنیم؟
    شاگردان هر کدام جواب‌هایى دادند امّا پاسخ‌هاى هیچکدام استاد را راضى نکرد.
    سرانجام او چنین توضیح داد:
    هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلب‌هایشان از یکدیگر فاصله می‌گیرد.
    آن‌ها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند.
    هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آن‌ها باید صدایشان را بلندتر کنند.
    صبورانه در انتظار زمان بمان

    هرچیز در زمان خودش رخ میدهد

    باغبان حتی اگر باغش را غرق آب هم کند...

    درختان خارج از فصل خود میوه نمیدهند...
    ممنونم سارنگ جان
    اینکه حتی وقتی نیستم به یادمی دنیایی ارزش داره
    شعرایی که میذاری بی نظیرن
    بـوی گنـدِ خیـانت تمـامِ شـهر را گـرفتـه
    مـردهـایِ چشـم چـران ، زن هـایِ خـائـن ، دخترهای شهــو تی و پسرهای شهـو تی تر
    پـس چـه شـد ؟
    چیـدنِ یــک سیـب و اینـهمـه تقـاص ؟
    بیچـاره آدم .. بیچـاره آدمیتــــــ . . . . . . . . . .!!!
    ﻫﺮ ﮐﻪ ﻣﺴﺖ ﺍﺳﺖ ﻣﺴﺖ ﺭﻭﯼ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ
    ﻫﺮ ﭼﻪ ﻣﺴﺘﯽ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺳﺒﻮﯼ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

    ﺗﺎﮎ ﺭﺍ ﮐﺎﺷﺖ ﺑﺎ ﺩﻭ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﺵ
    ﺑﺎﺩﻩ ﯾﮏ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺯ ﻭﺿﻮﯼ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

    ﺍﯼ ﮐﻪ ﭘﺮﺳﯿﺪﯼ ﺁﻣﺪﻡ ﺯ ﮐﺠﺎ
    ﺑﺮ ﺗﻨﺖ ﮔﺮﺩ ﻭ ﺧﺎﮎ ﮐﻮﯼ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

    ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺍﺻﻞ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﺟﻮﯾﺪ
    ﺑﻪ ﯾﻘﯿﻦ ﮔﺮﻡ ﺟﺴﺘﺠﻮﯼ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

    ﺍﺯ ﻋﻠﯽ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻫﺮ ﭼﻪ ﮐﻪ ﻫﺴﺖ
    ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

    ﺁﻧﭽﻪ ﺗﻨﺰﯾﻞ ﺑﺮ ﻣﺤﻤﺪ ﺷﺪ
    ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺷﺮﺡ ﮔﻔﺘﮕﻮﯼ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

    ﻣﻌﻨﯽ (ﺍﯾﻨﻤﺎ ﺗﻮﻟﻮﺍ...) ﭼﯿﺴﺖ
    ﻫﺮ ﻃﺮﻑ ﺭﻭ ﮐﻨﯿﺪ ﺭﻭﯼ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

    ﺍﻭ ﺧﺪﺍ ﻧﯿﺴﺖ ﻧﻪ! ﺧﺪﺍ ﺍﻭ ﻧﯿﺴﺖ
    ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

    ﻫﻮ ﻋﻠﯽ ﻫﻮ ﻋﻠﯽ ﻋﻠﯽ ﻫﻮ ﻫﻮ
    ﺩﻭ ﺟﻬﺎﻥ ﻏﺮﻕ ﻫﺎﯼ ﻭ ﻫﻮﯼ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ
    احساس است…
    مزرعــــه که نيست
    هـــــي شخـــمش ميـــــزني لعنتــــــي…!
    گـــوش کـــن خــــدا جــــون


    ايــنــکه مــيــگن از رگ گــردن نــزديــکــتــري و ايــن حرفــا


    در ســطح فهم و درک مــن نــيــــســت


    يه دقيــقــه بــيــا پائــيــن بــــغـــلــــم کن..
    هـَــرگِــــز نـــگو بَـــرآيَــــت ميـــميـــرَمــ


    بـــِمـــآن بَــــرآيـَــــمـــ


    کـِــــ بـــآ تــــو زنــــدگـــي زيــــبآستـــ


    مـــــــن بـــي تــــــــــو هيـــــــــــچَم!!!!
    دلـــم
    بـراي تـو کـه نــه
    ولـــي
    بــراي روزهــاي بــا هــم بـودنــمــان تـــنــگ شـــده ..
    بـراي تـو کـــه نـه
    ولـي
    بـــراي :: مــواظـب خــودت بــاش :: گفتن تـــنـــگ شـــده ..
    بــراي تــو کــه نــه
    ولـي


    بــراي نــگــاهـي کــه تــا پـيــچ ســر کــوچـه تــعـقــيـبـت مـي کـرد تـنـگ شـده ..
    بـراي تــو کــه نـه
    ولـي
    بـراي دلــي کــه نــگــرانــم مـي شــد تــنـگ شـده ...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا